part 4

608 41 5
                                    

در اسانسور باز شد قلب من فشرده تر. سرم انداختم پایین دستمو گذاشتم رو قلبم
کوک:چته؟
جیمین برگشت سمتم پامو از اسانسور گذاشتم بیرون از اسانسور.
جیمین:کوک خوبی؟ چیشد؟
کوک:خوبم.
دیگ هیچ حسی نبود اروم گرفته بودم و این خیلی عجیب بود من خیلی اروم بودم.
یونگی:کوک خوبی؟ بریم؟
کوک:عالیم هیونگ... اینجا دوتا در داره کدومه مال ما؟
جیمین:طرف چپی
وارد خونه شدیم خونه خوشگلی بود برای ما سه تا بهترین جا بود که بتونیم وقتمونو اونجا سپری کنیم.
کوک:خب قراره چیکار کنیم؟
جیمین:نظرتون با گیم چطوره؟
یونگی:من میرم کتاب بخونم شما بازی کنیم
دوتایی مشغول بازی شدیم یه حال خوبی داشتم که غیر قابل توصیف بود. ارامشی داشتم که هیچ وقت چنین ارامشی وجودمو نگرفته بود. ارامش تموم سلولامو پر کرده بود...
تهیونگ ویو
با صدای در از جام بلند شدم درو باز کردم بچه ها اومدن تو.
تهیونگ:خوش اومدین. سوجو یادتون که نرفته؟
جین:نه بشین ببینم چه مرگته؟
تهیونگ:بابام گف دیگه قرار نیس خرجمو بده و باید رو پای خودم وایستم
نام:راست گفته خب
ته:یا نامجون من چه گوهی میتونم بخورم ب نظرت.
نام:ببین به عنوان دوستات همیشه پیشتیم. ولی پدرتم حق داره تو الا ۲۵ سالته باید یه فکری به زندگیت بکنی نمیتونی همیشه مثل بچه ها از پدر ومادرت پول بگیری
هوپ:راست میگه ته تو الان یه پسر بالغی نمیتونی هروز تو بار با یه ننفرحال کنی و پول پدرتو خرج کنی
ته:هووف میدونم اینارو ولی من چیکار میتونم بکنم!
هوپ:میتونی باشگاه خودتو بکار بندازی
ته:ب همینم فکر کردم پولشو ندارم متاسفانه..
جین:از بابات بگیر
ته:گف بهم قرض میده باید برگردونم منم دیوونه شدم و از خونه زدم بیرون
نام:میتونی بیای کافه ما میدونی که کافمون خیلی درامد داره یه مدت کار کنی پولتو جمع کنی البته ما هم بهت...
ته:نه میخام رو پای خودم وایستم مرسی بابت پیشنهاد پول، ساعت کاری رو بهم بگین؟
نام:از ۱۱ صب تا ۱۱ شب
ته:چییی ۱۲ ساعت!؟؟
نام:اره دیگ
ته:من طاقت میارم ب نظرتون؟
جین:چاره ای داری؟
سرمو انداختم پایین شرکت بابام کار کردن خیلی راحت تر بود ولی نباید تسلیم میشدم باید هر طوری شده بهشون ثابت کنم که میتونم رو پای خودم وایستم.
ته:فردا میام
فهمیدن اینک چقدر تعجب کردن برام عجیب نبود من هروز ساعت ۱۲ ظهر بیدار میشم معلومه که براشون غیر عادیه.صدا های عجیبی از همسایه بغلی میومد مگه این خونه خالی نبود یعنی خریده شده!
نام:فک کنم همسایتون خیلی پر سرو صداست...
ته:معلومه... برم ببینم حداقل کسی هست شاید خدمتکار باشه
جین:زود بیا یکم مست کنیم حوصلم سر رفت
ته:باشه وایستا
درو باز کردم به طرف در همسایه رفتم اخ قلبم دوباره چرا اینطوری شدم یکم نفس کشیدم حالم خوب شد زنگ درو زدم...
سرمو پایین انداخته بودم با باز شدن در سرمو بالا اوردمو...
.
.
.
.
های گایز پارت چهارم رسید به مناسبت تعطیلی مدرسمون پارتو نوشتم.
برای پارت بعد:هر چقدر حمایت زیاد باشه(نسیت به سین) زودتر اپ میکنم.
شبتون پر از ستاره

Other World(completed) Donde viven las historias. Descúbrelo ahora