یه مقدمه کوتاه از فصل دو:اون دیگه نیست
نمیزارم کسی اذیتش کنه:خودم مراقبشم
.
.
.
.
:بیا اینجا....عمو رو نگاه کن:بهش دست نزن
.
.
.
.
.
.
:باید زودتر میگفتی:هیچ بایدی برای من وجود نداره
.
.
.
.
.
.
.
:کنار بچه بمون.....نباید اسیبی ببینهفصل دو از هفته ی آینده
یعنی ۱۳\۱۱ شروع میشه
YOU ARE READING
قهوه شیرین
Paranormal+جونگو میشه یه خواهش ازت داشته باشم؟ _بگو ببر دوستاشتنیه من +میشه باهام ازدواج کنی _چی....؟ تهیونگ پسری که مجبوره بزای خواسته ی قبل از مرگ پدربزرگش ازدواج کنه جونگ کوک پسری که پدرش اونو به اسم بیمار عصبی توی اسایشگاه بستری کرده این دوتا عاشق هم دیگه...