لی یون روباه نه دم

415 73 5
                                    

نویسنده

گونگ یو(پدر بزرگ ته میدونم کل اسمش گونگ یوعه ولی شما فرض کنید کیم گونگ یوعه)
نگران نوه یکوچیکش بود
اگه واقعا حرفای هه سو راست باشه عصبی کردن تهیونگ اصلا کار درستی نیست

چرا تا الان به این دقت نکرده بود؟
عصبانیتاش هیچ وقت عادی نبود
باید خیلی وقت پیش اون تغییر رنگ چشم رو جدی میگرفت

اما مگه هه سو نگفت اثر جسمی نداره؟

پس این چیه؟
پشت لپ تاپش نشست و عکسایی از تهیونگ موقع عصبانیتش رو نگاه کرد

برای حفاظت ازش براش بادیگارد گزاشته بود و اونا وقتی این تغییر رو دیده بودن
نگران برای عزیز کرده رییسشون ازش عکس گرفته بودن

صبر کن.....ینی یونگی.جیمین.جین.نامجون
و مخصوصا جونگ کوک متوجه این تغییر نشدن؟

گوشیش و برداشت و به کوک زنگ زد

-بله؟

&گونگ یو ام

-عا پدربزرگ سلام

&تهیونگ پیشته؟

-بله

&برو یه جایی که حرفاتو نشنوه نمیخوام بیشتر بترسه

-چشم چند لحظه

-بفرمایید

&وقتایی که تهیونگ عصبی شده پیشش بودی؟
-ا.اره چطور؟

&تاحالا ندیدی وقتی عصبیه رنگ چشاش عوض بشه؟

-چ.چرا ولی فک کردم یه چیز عادیه اخه این چیزا تو دنیا زیاده کسایی که موقع عوض شدن حالشون رنگ چشاشون عوض میشه

&درسته اما مال تهیونگ عادی نیست....مال همون مهره های لنتیه

-اما تهیونگ گفت مادربزرگش گفته اثر جسمی نداره

&انگار یدونه اثر نداره....ولی ته پنچ تا خورده ممکنه اثرش بیشتر باشه

-اخه من متوجه نمیشم اگه این مهره ما میتونه روی انسان تاثیر بزاره و مثل ته قابلیتاشو بالا ببره....چرا بقیه ازش استفاده نمیکنن تا خودشونو تقویت کنن؟

&این مهره قابل خودن نیست یعنی تا قبل از ته کسی این مهره ها رو نخورده....ینی این مهره ها انقدر با ارزش بودن که کسی حتی فکر خودنشو نمیکرد

-اها....حالا چی میشه؟

&خیلی مراقب تهیونگ با نزار عصبی بشه حتما اثرش داره بیشتر که هه سو بهش اخطار داده

-نگران نباشید حواسم بهش هست

بعد از قطع کردن تلفن
به یکی از دوستاش که هم دکتر انسان بود هم حیوانات زنگ زد تا تحقیق کنه شاید اون یچی پیدا کنه

اونطرف تهیونگ توی بغل جین منتظر بود تا جونگ کوکش برراش از غذای های مخصوصش درست کنه

قهوه شیرینTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang