+جونگو میشه یه خواهش ازت داشته باشم؟
_بگو ببر دوستاشتنیه من
+میشه باهام ازدواج کنی
_چی....؟
تهیونگ پسری که مجبوره بزای خواسته ی قبل از مرگ پدربزرگش ازدواج کنه
جونگ کوک پسری که پدرش اونو به اسم بیمار عصبی توی اسایشگاه بستری کرده
این دوتا عاشق هم دیگه...
~بله اقای پارک....برادر من تحت تاثیر چنتا اتفاق قرار گرفته اون روحیه ضعیفی داره....و خب...رفتار ماهم باعث شده اینطوری فکر بکنه...
؛به من مربوط نیست جناب کیم....
رو به چانیول برگشت
؛جناب سرگرد پارک من روانشناس اون اقا هستم و نمیخوام کسی بره تو اتاقش
# بک....
با گفتن سرگرد پارک برای چانیول تعیین کرد که اگه برن داخل پدرتو در میارم
گفت و دوباره وارد اتاق شده
+ممنونم...
؛تو خوبی؟
+ممنونم که راهشون ندادین واقعا نمیخواستم ببینمشون
؛خواهش میکنم...اگه حالت خوبه میخوای بگی چه اتفاقی افتاده؟
تهیونگ همه ی اتفاقایی که افتاده بود رو برای بهکیون تعریف کرد
؛تهیونگ کاملا حق با توعه ولی خب یجوری هایی هم حق با اوناست اونا جای تو نبودن و نمیدونن چی کشیدی... تو هم رفتار خودتو با اونا متوجه نمیشی نمیدونی اقای جئون برای چی رفته که الان همشون میگن باید گوش کنی؟
+توی این دو سه ماهه هی میخواست حرف بزنه ولی نمیزاشتم....هر دلیلی هم داشته باشه باید بهم میگفت نه اینکه بهم بگه خسته کننده و بره کوک..منو کشت نمیتونم به راحتی ببخشمش...
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
پارک بکهیون ۲۸ساله روانشناس معلوم میشه کسی که تهیونگ رو از دست پدر کوک نجات داده اونه همسر و یه دختر داره علامت شخصیت ؛
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
پارک چانیول ۲۹ساله سرگرد دوست دوران سربازیه یونگیه (یونگی توی تایم بیمارستان نمیبینتش) همسر و دختر داره علامت شخصیت#
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
پارک سویول پنج ساله بسیار باهوشه از پرورشگاه وقتی کوچیک بوده اوردنش دختر پارک چانیول و پارک بکهیونه
