اولین بار.

289 46 17
                                    

نکته:

۱- برعکس دنیای ما، در این دنیا همجنسگرایی قابل قبول تر و جا افتاده تره پس یوقت شاخ در نیارین.

۲- از اسم شرکت ها، موسسه ها، سازمان ها و... استفاده میشه اما اکثر مطالب ساخته ی ذهن من هستن و وجود خارجی ندارن.

۳- اگه فکر کردین یچیزایی داره اشتباه پیش میره، بدونین عمدیه.


***

«جه، نمره هات خیلی افت کردن...»

مادرش با افسوس گفت و جهیون ناامیدانه سرش رو پایین انداخت تا با گوشه ی لباسش ور بره.

«من فقط تو علوم و ریاضی افت کردم. اینارو ببین، تو درسای دیگه ام خوبم.»

جه سرش رو بلند کرد و نمره های دیگه اش رو روی کاغذی که کارنامه نام داشت نشون داد، با این حال مادرش هیچ توجهی به اونا نداشت.

«وقتی میدونی توی ریاضی خوب نیستی پس باید براش وقت بزاری.»

«من از ریاضی بدم میاد!»

مادرش نگاه غضبناکی انداخت و ابرو هاش رو درهم کرد.

«خیلی خودسر شدی! کل روز سرت تو گوشیته. درسم که نمیخونی! اینطوری میتونی بری دانشگاه؟!»

اگه کمی بیشتر میموند، جلوی مادرش اشک میریخت. بدون اینکه حتی چیزی بگه، سالن پذیرایی رو ترک کرد و به صدا زدن های مادرش اهمیتی نداد.

هوا بارونی بود و لباس های اون که شامل یه شلوارک و تاپ بودن، اصلا مناسب نبودن. تنها یک سوییشرت از روی تاپش پوشیده بود و سردش میشد. قدم هاش رو سریع تر کرد تا حداقل به جایی برسه که بشه اسمش رو مقصد گذاشت.

خب، اونطوریم نبود که اون اصلا درس نخونه. فقط تو ریاضی و علوم خوب نبود، آخه هیچ علاقه ای به این دو نداشت. اکثر ساعات روزش رو در سایت *American Hauntings سر میکرد، توی وبلاگش پست می ذاشت و یا فیلم میدید.

الان کجا میرفت؟ خب، تا دقایقی قبل نمی دونست. وقتی گوشیش رو روشن کرد، پیامی رو توی گروه چتشون دید:

Hyuk932:
سونبه های مدرسه یه دورهمی دارن. ماهم میتونیم بریم، امشب بیاین خونه ی ما.

شروع به تایپ کرد:

JaeHyunJnG:

سونبه های مدرسه ماییم هیوک :/

Hyuk932:
منظورم اونایین که قبلا تو مدرسه بودن احمق. اکثرشون تو کالج درس میخونن.

JaeHyunJnG:

حالا انگار کالج رفتن چه کار شاخیه

BELONG - [ JaeYong - YunJae ]Where stories live. Discover now