" سال 2017 میلادی. "
کراواتش رو مرتب کرد و دستی به موهاش کشید. کت توی تنش زار میزد، اما به خوبی فردی برازنده ساخته بود.باید هم همین می بود، جونگ جه هیون، سرمایه ی ملی این کشور بود.
وارد ساختمان شد و سری برای فرد پشت میز پذیرش تکون داد، جدیدا اکثر ساعات روزش رو در این محیط درندشت سر میکرد.
هر کارمندی که از کنارش رد میشد، براش سر تکون میداد و کارآموز هایی هم که الگوشون رو دیده بودن، کمرشون رو خم میکردن.جهیون وارد آسانسور شد و دکمه ی طبقه ی پنجم رو فشار داد. انعکاسش روی شیشه ی پشت سرش، شونه های مرد مقتدری رو نشون میداد.
آره، اون حالا یه مرد بود. مردی که شب پیش وارد بیست و دو سالگی شده بود.وقتی در آسانسور باز شد، قدم های تند اما کم جونش رو به اتاقی کشوند که دقایقی بعد قرار بود درش جلسه ای برپا بشه. واقعا حوصله ی مذاکره نداشت.
اتاق جلسه، دقیقا مثل سریال هایی بود که میدید. یه میز مستطیل شکل طویل داشت و تهش به پرده ی پروژکتور ختم میشد.
تنها کسایی که اونجا بودن، چند تا از سهامداران شرکت خودشون و همچنین، عموش بودن که پشت میز نشسته بودن. به همشون سلام کرد.
یونهو لبخند گرمی به جهیون زد.
«خوب موقعی اومدی. الان بقیه ام میان.»
جهیون سرش رو تکون داد و خودش رو روی صندلی مخصوصش پرت کرد.
«چرا سونی میخواد با سایمون همکاری کنه؟ تیم من حتی موافقتم نکردن...»
جهیون با تندخویی گفت و کیف سامسونتش رو روی میز گذاشت. یونهو نگاهی به ساعت مچیش انداخت.
«شاید سایمون رو به ورشکستگی باشه، ولی هنوزم کیفیت کاراش تضمین شده ست.»
جهیون هنوز هم قانع نشده بود و راضی نبود. یونهو آه کلافه ای کشید و با لحنی هیجانی ادامه داد:
«خودت فکر کن! سونی و سایمون و نئو گیمز، میترکونه!»
«اینو نگی چی بگی!»
جهیون سرش رو برگردوند و منتظر بقیه شد. طولی نکشید که اتاق از سرپرستان هر سه شرکت پر شد و تنها منتظر دو نفر بودن: " برادران لی. "
جهیون نیشخندی زد و سرش رو به معنای تاسف تکون داد. همون موقع ها بود که در باز شد و تیونگ، خودش رو به جلسه رسوند.
با اینکه دیر اومده بود، جوری رفتار میکرد که انگار هیچ مشکلی وجود نداره. پشت بندش لی جه جونگ وارد شد. به احترام اون افراد از روی میز بلند شدن.
VOCÊ ESTÁ LENDO
BELONG - [ JaeYong - YunJae ]
FanficName: Belong Couples: JaeYong Genres: Romance, Smut More: تعلّق، به معنای دلبستگی.