(جونگ کوک)وقتی زنگ خورد سریع وسایلمو جمع کردم و از کلاس زدم بیرون.
به حیاط که رسیدم یکی صدام کرد:+جونگ کوک..
وقتی به طرف صدا برگشتم با تهیونگ مواجه شدم که با یه لبخند فوق جذاب داره میاد سمتم.
وقتی بهم رسید اخم کرد و گفت :
+ امروز که کسی اذیتت نکرده؟ اگه کرده بگو تا برم حسابشو بزارم کف دستش..
چی؟ اون الان چی گفت؟ یعنی نگران من شده یا فقط از روی خیر خواهی همچین سوالی کرده... آره آره از روی خیر خواهی و اینا بوده وگرنه چه دلیلی داره نگرانم شه
از فکر بیرون اومدم و جوابش رو دادم :
_ نه هیونگ کسی امروز اذیتم نکرده.. فکر کنم یکی از خوبی های. توی گروه شما بودن اینکه کسی جرئت نداره منو اذیت کنه
بعد از تموم شدن حرفم هر دو زدیم زیر خنده...
( تهیونگ)
چقدر خنده هاش قشنگه
چقدر...مغز : تهیونگ خودتو جمع کن.. یادت نره چرا صداش کردی برو سر اصل مطلب پسر..
اوه آره حق با تو الان می گم :
+حالا اینا رو ول کن جونگ کوک می گم اگه کاری نداری میای بریم یکم قدم بزنیم و یه چیزی بخوریم؟
با کلی استرس سوالم رو پرسیدم. این یکی از شانس هام برا نزدیک تر شدن بهش بود. امید وارم قبول کنه
_ راستش کاری ندارم خوشحال می شم باهات بیام بیرون هیونگ ( هیونگ دیگه 😒🙄)
وقتی قبول کرد انگار یه بار سنگین از رو دوشم برداشته شده پس با یه لبخند گفتم :
+پس بیا بریم من یه جای خوب در نظر دارم
مغز : خب اسکل معلوم بود قبول می کنه
قلب : از کجا معلوم بود؟
مغز : جذابیت های کیم تهیونگ. خب کی وقتی کیم تهیونگ بزرگ. خدای جذابیت و سکسی بودن بهش میگه بیا بریم بیرون رد می کنه.؟ هیچ کس.
قلب : قانع شدم. قشنگ بود
انقدر حرف نزنین بزارید ببینم چه غلطی دارم می کنم.
(جونگ کوک)
شروع کردیم قدم زدن و منتظر بودم ببینم قراره تهیونگ منو کجا ببره
بعد از حدود 10 دقیقه رسیدیم به یه کافه.
واردش که شدم بوی خوب قهوه رو به خوبی احساس کردم. یکم که بیشتر دقت کردم متوجه ی فضای قشنگ کافه شدم واقعا قشنگ بود.
مطمئنم قراره از این به بعد همش اینجا پلاس باشم (😂)بعد از اینکه حسابی اطراف رو دید زدم تهیونگ منو به سمت یکی از میز ها هدایت کرد و وقتی خواستم رو یکی از صندلی ها بشینم که اون خیلی جنتلمنانه صندلی رو برام عقب کشید و روش نشستم و بعدش خودش رفت رو صندلی اون طرف میز نشست.
می دونم خیلی دیر این پارت رو آپ کردم 💔🥺
خودم اصلا ازش راضی نیستم ولی امید وارم شما دوسش داشته باشید. 😔
احتمال چصدستی و.... هست 😂🤭
نظرتون رو بهم بگین خوشحال می شم
بوس بهتون ♥️♥️🍭🍭
BINABASA MO ANG
Secret love🤫💛
Adventureجئون جونگ کوک 19 ساله هیچ وقت فکرشو نمی کرد با عوض شدن دانشگاهش زندگیش به اینجا برسه. کاپل ها : اصلی : تهکوک فرعی : یونمینسوک. نامجین