(جیمین)وقتی جونگ کوک از کلاس رفت بیرون منم شروع کردم جمع کردن وسایلم که دستی رو شونم حس کردم
وقتی برگشتم با یونگی و هوسوک مواجه شدم..وقتی به کلاس دقت کردم دیدم فقط ما سه نفر فقط داخل کلاسیم و هیچ کس دیگه ای نیست
با تعجب به یونگی و هوسوک نگاه کردم که یونگی به حرف اومد :
*جیمین امروز وقتت آزاده؟
-آره چطور؟
*منو هوسوک می خوایم بریم بیرون گفتیم ببینیم تو ام میای یا نه؟
اونا از من خواستن باهاشون برم بیرون؟ واقعا ؟ باید قبول کنم دیگه از این فرصت ها گیرم نمیاد. ولی آخه اینا خیلی تیپ زدن حتما با هم قرار دارن زشته من برم وسط قرارشون...
_ هیونگ نمی خوام تو قرارتون رو به هم بزنم بهتره خودتون برین.
بعد از تموم شدن حرفم شروع کردم جمع کردن وسایلم که حرف هوسوک باعث شد نتونم به رفتن با اونا نه بگم
(هوسوک)
= چه حیف آخه ما می خواستیم بریم شهربازی گفتیم شاید دوست داشته باشی اگه نمی خوای بیای اسرار نمی کنیم
-گفتی شهربازی؟ حالا که میبینم منم دوست دارم باهاتون بیام . البته اگه اشکالی نداره
وقتی گفتم شهربازی چشمای جیمین برق زد و باذوق شروع کرد حرف زدن و آخر حرفش رو با خجالت و سری که به سمت پایین بود گفت.
اون واقعا کیوت بود و البته خوشگل. اینا یکی از هزار تا دلایلی بودن که من و یونگی از جیمین خوشمون اومده بود.(نویسنده)
یونگی که دید حواست هوسوک پرته جواب جیمین رو داد :
*معلومه که اشکال نداره کیوتی وسایلتو جمع کن که بریم
جیمین شروع کرد جمع کردن وسایلش و وقتی مطمئن شد چیزی رو جا نداشته با هم از کلاس بیرون رفتن
البته هیچ کدومشون متوجه ی کسی که پشت شیشه ی کلاس تمام حرکات جیمین رو زیر نظر داشت نشد
(تهیونگ)
داشتم با خودم کلنجار م رفتم که چجوری سر صحبت رو با اون خرگوش کیوت باز کنم که جونگ کوک. گفت :
+هیونگ اینجا واقعا قشنگه همیشه میای اینجا؟
_آره همیشه میام و باهات موافقم اینجا واقعا قشنگه
+تنهایی میای؟
_خب آره تنهایی میام ولی اگه از اینجا خوشت اومده می تونیم همیشه با هم بیایم اونجوری منم تنها نیستم
(جونگ کوک)
قلب : دیدی؟ نه دیدی.؟ دیدی چطوری غیر مستقیم گفت. دوست داره همش با تو بیاد اینجا نه دیدی یا کور و کر بودی.؟
با خجالت سرمو تکون دادم و خندیدم
(تهیونگ)
کیوتتت ببین چه خجالتی کشید.. الان اکلیل بالا میارم
مغز: اسکل نمی خوای یه چیزی سفارش بدی؟
اوه اوه یادم رفته بود.
_کوکی چی می خوری؟
وقتی بهش گفتم کوکی سرخ شد و سرشو گرفت پایین..+آمم هر چی تو می خوری هیونگ
_کیوت.... باشه...
احتمال چصدستی.....
دوسش داشته باشید
بوس بهتون 🍭🍭♥️
STAI LEGGENDO
Secret love🤫💛
Avventuraجئون جونگ کوک 19 ساله هیچ وقت فکرشو نمی کرد با عوض شدن دانشگاهش زندگیش به اینجا برسه. کاپل ها : اصلی : تهکوک فرعی : یونمینسوک. نامجین