Relationship [vkook]

Part 5

( لاین های وی )
( لاین های جونگوک )

وی نگران بود و داشت آپارتمانش رو متر می‌کرد، اما به محض شنیدن باز شدن درب آپارتمانش توسط دوست پسر دوست داشتنیش، نفس راحتی کشید.

جونگوک فریاد زد وقتی وی مچ دستش رو کشید و پسر بزرگتر دستانش رو دو طرف کمرش قرار داد، بلندش کرد و جونگوک پاهاش رو دور کمر وی حلقه کرد.

" دلم برات تنگ شده بود پرنسس "

جونگوک به اطراف نگاه کرد، گونه هاش صورتی شده بود. وی او را به اتاق خواب برد و جونگوک رو روی تخت نشوند.

" به چیزی نیاز داری؟ "

" گوکی میخواد دوش بگیره "

وی سرش رو تکون داد. همچنان در مورد کارهای پسر کوچک تر سوال میپرسد اما به نظر می‌رسد او تمام تلاش خود رو میکنه تا پسر بزرگتر رو نادیده بگیرد.

" بعد از اینکه دوش گرفتنت تموم شد، با یه شب فیلم چطوری؟ "

جونگوک سری تکون داد و با گونه هایی سرخ شده به سمت حمام رفت.

وی میخواست از پسر کوچکتر درباره اینکه جین او را بیرون برده و دیر وقت برش گردونده سوال بپرسه، اما اون فقط اجازه میده فعلا از بین بره.
.
.
.

جونگ کوک به پاها و ران های لختش نگاه کرد و سرخ شد. این طبیعیه، اون لباس های وی رو پوشیده و هیچ شلواری نمیپوشه، اما این جدیده، احساس عجیب و ناراحتی میکنه.

اون به آرومی به سمت وی که روی مبل نشسته بود و به صورت دستی روی کاناپه نشسته بود، (نفهمیدم چی شد شما فهمیدین :/) باعث میشه بزاقش رو قورت بده. او مشغول بازی با تلفنش بود و متوجه نشد که پسر کوچکتر به سمت اون میره.

جونگوک تلفن وی رو از دستش گرفت و پسر بزرگتر رو مبهوت کرد. او به پسر کوچکتر که پیراهن دکمه دار سفیدش رو پوشیده بود نگاه کرد.

وی زیر لب فحش می‌ده و مثل همیشه خودش رو نگه میداره.

' من همیشه میتونستم توی حموم جق بزنم '

وی به پسر کوچکتر لبخند زد و از کمرش گرفت و پسر کوچکتر روی رون هاش نشست، وی ناله ای کرد وقتی جونگوک ناگهان به قدش پوزخند زد.

" پرنسس چیکا- "

اون دوباره فحش داد که چگونه پسر کوچکتر هر بار که قسمت‌های خصوصی آنها با هم برخورد می‌کنند، ناله می‌کند.

وی وقتی جونگوک گردنش را می مکد، ناله بسیار عمیق و بلندی کرد، اما هنوز نمی داند که آیا این کار را درست انجام می دهد یا خیر.

'چرا به نظر می رسه هیونگی درد داره؟ من این کار رو درست انجام میدم ؟ اما جانگ کوک هیونگ اینجوری به من یاد داد'