" جیسونگ "مثل همیشه با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم. خیلی خسته بودم. دیشب خیلی دیر خوابیده بودم و الان هم... مجبور بودم به خاطر پیکنیک مسخرهی مامانم و مامان فلیکس ساعت هشت صبح بیدار بشم.
دستام رو بالا بردم و انگشت فاکم رو بالا گرفتم.
- فاک دیس لایف
زیر لب گفتم و آلارم گوشیم رو خاموش کردم.
عصبی پتوم رو کنار زدم و رو تخت نشستم. با چشمای نیمه باز به آینهی رو به روم نگاه کردم، موهام مثل شاخ گوزن، توی هوا رفته بود.چنگی به موهام زدم و اون ها رو کشیدم. اگر میدونستم صبح به خاطر کم خوابی، قرار بود انقدر عصبی بشم، دیشب زود تر می خوابیدم.
گوشیم رو از روی میز برداشتم و روشنش کردم." Minho: 47 message "
ترسیدم و نگران شدم. نکنه اتفاقی افتاده؟ با استرس، چت روم رو باز کردم:
کجایی؟
دلم برات تنگ شده
خوابی؟
نخواب
چرا خوابیدی؟
حوصه ام سر رفت
زنگ بزنم بیدارت کنم؟
____________________نفس راحتی کشیدم. لبخند آرومی زدم و زیر لب گفتم: مینهوی دیوونه.
شروع کردم به تایپ کردن و جواب دادن پیام هاش و هنوز لبخند روی لب هام بود...
× اوووه... میبینم که جیسونگ کوچولو لبخندای مرموز میزنههههبا ترس و تعجب سرم رو بالا اوردم که با مامانم مواجه شدم. دست به سینه، به دیوارِ کنار در تکیه داده بود و لبخند زده بود.
- ص... صبح بخیر
× صبح تو هم بخیر کوچولو... اوه ببخشید فکر کنم دیگه بزرگ شدی!سریع گوشیم رو خاموش کردم و روی تخت انداختمش و از رو تخت بلند شدم.
- کمک نمی خوای مامان؟
× نه خیر، همه کار ها رو انجام دادم. اسم این دختر خوش شانس کیه؟
- من... من دوست دختر ندارم.سمت گوشیم رفت و روشنش کرد. فاک! من یادم رفته بود صفحه چتم رو ببندم. یک دفعه گوشی رو به سمتم چرخوند. روی صفحه ی گوشی، عکس بالاتنهی لخت یه پسر بود که زیر سینه اش زخم بود.
× این چیه، جیسونگ؟
- هی... هیچیدست هام سرد شده بود و ضربان قلبم بالا رفته بود.
× تو گِی ای؟
- من گِی نیستم.
× اما این عکس و این پیام ها چیز دیگه ای میگن! چرا به من نگفته بودی، جیسونگ؟
از ترس و استرس، ناخواسته شروع به گریه کردن، کردم.- م... مامان... لطفا به بابا... ن... نگو
جلو اومد و بغلم کرد.
× جیسونگ تو نباید به خاطر گِی بودنت بترسی. نباید به خاطر چیزی که هستی خجالت بکشی. این زندگی تو عه، این گرایش تو عه و قرار نیست به کسی آسیب بزنه پسرم، نیاز نیست نگران چیزی باشی و پنهونش کنی. من کنارتم و حمایتت میکنم، فقط می خوام که تو خوشحال باشی. نگران باباتم نباش، من باهاش صحبت میکنم.گریه ام کمتر شده بود و آروم تر شده بودم. شاید خیلی وقت بود که منتظر شنیدن این حرف ها از طرف خانواده ام بودم.
یکی که قضاوتم نکنه. یکی که کنارم باشه. یکی که آرومم کنه...
YOU ARE READING
𝑺𝒂𝒚 𝑯𝒆𝒍𝒍𝒐 𝑨𝒈𝒂𝒊𝒏 (𝑺𝑲𝒁)
Romance𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝒔𝒎𝒖𝒕, 𝒂𝒅𝒗𝒆𝒏𝒕𝒖𝒓𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒎𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈, 𝒉𝒚𝒖𝒏𝒊𝒏, 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒈𝒍𝒊𝒙, 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒎𝒊𝒏 _________________________ جیسونگ یه پسر عادیه با زندگی عادی! مینهو هم یه آدم عادی با یه زندگی عادیه! اما جیسونگ در...