دوری
چشمامو باز کردم و با جای خالیش مواجه شدم بغض گلوم رو گرفت یعنی رفته تمرین؟
یه لباس پوشیدم و رفتم توی آشپزخونه که دیدم درحال چیدن صبحونه هست
_اوه بیبی گرل چطوری درد نداری؟!
+نه خوبم فقط یکمی دلم درد میکنه
_ببخش بیبی من نمیدونستم اولین بارته
بعد صبحونه وقتی فهمید حالم خوبه رفت تمرین واسه کنسرت جدیدشون توی ژاپن
سریع وارد حمام شدم و رنگ رو به موهام زدم و لنز رو گذاشتم وارد کمپانی شدم از دور دیدم که سونیا و کوک دارن با هم حرف میزنن و میخندن اووو اینا خیلی مشکوک بودن وقتی منو دیدن کوک سریع جیم زد
+ خووووببب جینا خانممممم که واسم فن فیکشن اسمات میفرستیییی
¢اولندش که فقط می خواستم بدونی درباره دوست پسر گرامیت چیا مینویسن بعدشم مگه چیهههه؟
+ الا کلی کار داریم بزار بعد میگمت
¢کاری نداریم پسرا امروز تمرین دارن فردا دیگه هم پرواز داریم واسه ژاپن و فرانسه کنسرت پسراس
+ یعنی منم باید بیام؟؟
¢اره دیگه اسمت در اومده باید بریم. حالا بیا بریم واسم تعریف کن که مردم از فضولی
وارد محوطه سبز پشت ساختمون شدیم و بعد از تعریف اتفاق های دیشبم اونم اعتراف کرد که با کوک قرار داشته
+اووووو دختر کجا رفتین
€وای دختر باورت نمیشه رفتیم شهر بازی توی چرخ و فلک داشتم بستنی میخوردم یهو تکون خورد با سر رفتم تو بغلش افزار بار اوردم کل لباسش کثیف شد
+اوههه شت دختر چیکار کردی؟؟
€هیچی دیگه خونه من نزدیک تر بود اومد تا لباسشو بشورم فاککک هیکلش عالی بود
کلی تعریف کردیم و بعدش صدامون زدن که بریم واسه یادگیری چندتا تکنیک میکاپ
YOU ARE READING
Forgetting
Actionچی میشه دست سرنوشت لیدر بهترین بوی بند جهانو تو راه دختری بزاره که از همه جا طرد شده؟؟ وضعیت:کامل شده ووت فراموش نشه پلیزززز🥺🤍 منتظر نظرهای قشنگتون هستم🥺😍