چند روزه که وقت استراحتم کنارم میشینه و از روش ساخت جلد بیرنگ دفترچههای کوچیکش میگه
خودش اونا رو طراحی میکنه
چرا دلم میخواد به پشمکفروشی مورد علاقم ببرمش؟
YOU ARE READING
My Aphrodite
Fanfictionکاغذی که از قطرات آب عمرش کوتاه شد: تا فراتر از سفید شدن دونه به دونه تارهای بلوند ابریشمیت نخِ قرمزم فقط و فقط متعلق به خودته آفرودیتِ من کاپل: یونمین-مینیون ژانر: فلاف، روزمره، صافت.
کنار من
چند روزه که وقت استراحتم کنارم میشینه و از روش ساخت جلد بیرنگ دفترچههای کوچیکش میگه
خودش اونا رو طراحی میکنه
چرا دلم میخواد به پشمکفروشی مورد علاقم ببرمش؟