اون همچنان حرف نمیزنه
توی دفترچهای با جلد بیرنگ مینویسه و از اکسیژن زیر درخت تنفس میکنه
درختی که هر روز برای بهتر سایه انداختن روی آفرودیت بهش آب میدم
![](https://img.wattpad.com/cover/296539688-288-k326270.jpg)
YOU ARE READING
My Aphrodite
Fanfictionکاغذی که از قطرات آب عمرش کوتاه شد: تا فراتر از سفید شدن دونه به دونه تارهای بلوند ابریشمیت نخِ قرمزم فقط و فقط متعلق به خودته آفرودیتِ من کاپل: یونمین-مینیون ژانر: فلاف، روزمره، صافت.
اکسیژن
اون همچنان حرف نمیزنه
توی دفترچهای با جلد بیرنگ مینویسه و از اکسیژن زیر درخت تنفس میکنه
درختی که هر روز برای بهتر سایه انداختن روی آفرودیت بهش آب میدم