اون همچنان حرف نمیزنه
توی دفترچهای با جلد بیرنگ مینویسه و از اکسیژن زیر درخت تنفس میکنه
درختی که هر روز برای بهتر سایه انداختن روی آفرودیت بهش آب میدم
YOU ARE READING
My Aphrodite
Fanfictionکاغذی که از قطرات آب عمرش کوتاه شد: تا فراتر از سفید شدن دونه به دونه تارهای بلوند ابریشمیت نخِ قرمزم فقط و فقط متعلق به خودته آفرودیتِ من کاپل: یونمین-مینیون ژانر: فلاف، روزمره، صافت.
اکسیژن
اون همچنان حرف نمیزنه
توی دفترچهای با جلد بیرنگ مینویسه و از اکسیژن زیر درخت تنفس میکنه
درختی که هر روز برای بهتر سایه انداختن روی آفرودیت بهش آب میدم