آفرودیتِ اطلس و اطلسِ آفرودیت، اینجوری همدیگه رو صدا میکنید دیگه؟
به هر حال، همونطور که مثل دو تا احمقِ عاشق مشغول بوسیدن همدیگه و خندیدن هستید، مداد کاکتوسیم گوشهی دفترچه مینویسه.
خوشحالم که دوچرخه عشقتون مسیر سبز با هم بودن رو آغاز کرده.
اگر قول بدید از قلبهای جوانه زدهی همدیگه محافظت کنید، منم قول میدم همیشه اونجا باشم تا سبزههای راهتون رو با آبپاش خرچنگیم تازه نگه دارم.
کیم نامجون؛
کسی که چاپستیکهای دستساز کسی رو نشکست!
YOU ARE READING
My Aphrodite
Fanfictionکاغذی که از قطرات آب عمرش کوتاه شد: تا فراتر از سفید شدن دونه به دونه تارهای بلوند ابریشمیت نخِ قرمزم فقط و فقط متعلق به خودته آفرودیتِ من کاپل: یونمین-مینیون ژانر: فلاف، روزمره، صافت.