اندکی به روی میز خم شد و بی توجه به حال زار تهیونگ که قلبش همچون گنجشک کوچکی در سینهاش میتپید پوزخندی به ترس سایه انداخته به روی صورتش زد و با صدای سردی که نفس پسرک مو بلوند را میبرید اخطار داد.- دفعه دیگه که نزدیک جفتم ببینمت گردنت و میشکنم جوجه بتا.
لحظهای که دست جیمین به روی کمرش نشست نفس حبس شدهِ داخل سینهاش را به سختی بیرون داد و با چرخاندن سرش مسیر رفتهی آلفا را با چشم دنبال کرد تا از نبود او خیالش آسوده گردد.
- صدا و فرومون یه آلفا روی بتاها تاثیری نداره یعنی فقط با حرفی که بهت زد به این حال افتادی؟! هی یونگی اونقدرم که فکر میکنی ترسناک نیست فقط کمی حساسِ!
چی!؟
این چه مزخرفاتی بود که میشنید؟!
ترسناک نیست!؟
کمی حساس!؟
آلفا با او شوخی میکرد نه؟!پسر کوچکتر هاج و واج با ابروهای بالا رفته و لب های نیمه بازش به سمت جیمین که حالا با چشمای مصممش پشت سرهم پلک میزد و به طرز احمقانه ای منتظر تایید حرفهایش بود خیره شد و در دل نالید.
به نظر او آلفای مو صورتی باید درمورد خصوصیات اخلاقی جفتش کمی تجدید نظر میکرد و یا حداقل انقدر کورکورانه چشمش را به روی حقیقتی که به روشنایی روز شبیه بود نمیبست چون پسر کوچکتر احساس میکرد آنها در مورد دو آدم متفاوت حرف میزنند.
وقتی نگاه خیره جیمین ادامه دار شد نفسش را با کلافگی بیرون داد و زیر لب با بیچارگی بابت بزرگترین دروغ زندگیش از الهه ماه عذر خواهی کرد.
- درسته هیونگ.
جیمین به محض شنیدن حرف پسرک دستهایش را با شوق کودکانهای بهم کوبید و وقتی لبهای قلوهایش تا انتها کش آمد و چشمان زیبایش با بالا آمدن گونههای توپرش هلالی شد فک تهیونگ پایین افتاد.
- تو الان به من گفتی هیونگ؟
تهیونگ که کمی از رفتارهای عجیب آلفا گیج شده بود نگاهش را بین مردکهای ستارهباران جیمین گرداند و بعد از لحظاتی کوتاه با تردید سری تکان داد.
- آآآ...اینطور به نظر میرسه.
جیمین گونههای پسر کوچکتر را بین انگشتانش گرفت و همچون موچیهای خوشمزهای که همیشه تعدادی در کولهاش یافت میشد به دو طرف کشید.
- آیگووو تو چقدر کیوتی.
حقیقتا در مورد اینکه جیمین یه آلفا باشد خیلی مطمعن نبود چون محض رضای فاک کدام آلفای پر ابهتی برای شنیدن کلمه هیونگ انقدر ذوق مرگ میشد؟!
بله کاملا درسته ؛ هیچ الفایی.
- اون جئون عوضی هیچوقت راضی نشد من رو هیونگ صدا بزنه.
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Selenophile | KV
Про оборотнейSelenophile🌗 Couple : kookv, yoonmin Genre : omegaverse,werewolf,angst, fantasy, smut,romance - گاهی حس میکنم کسی دوستم نداره. - دوست داشتن من برات کافی نیست؟ - اما تو که عاشقم نیستی. _ آره ؛ اما ترجیح میدم کنار من آسمون چشمات بارونی باشه تا یکی د...