dear diary:first time

483 104 27
                                    

دفتر خاطرات عزیزم.

امروز با درد شدید چشم هام بیدار شدم.
خیلی خیلی درد داشت.

وقتی دستم رو زیر چشمم کشیدم و خون رو روی انگشت های کوچیکم دیدم،وحشت کردم.

وقتی به دستشویی رفتم...دیدم چشم هام از خون پر شدن و میون اونها،کریستال های کوچیکی بودن که چشم هام رو زخمی کرده بودن.

خوشبختانه،اسیب زیادی ندیدم.
کمی تحقیق کردم و متوجه چیزی شدم.

اخرش عشق یک طرفه ی من به مینهو هیونگ بهم اسیب زد.

قطره های خون دوباره از چشم هام دارن روی ورق میریزن و کریستال ها هم اینجان.

بهتره سریع تر برم و چشم هام رو تمیز کنم.

🎐✨🎐✨🎐✨🎐✨🎐

پارت اوللللللل
گیلیلیلیلیییی*-*

امیدوارم دوستش داشته باشین،نظراتتون رو حتما بهم بگید~

روز قشنگی داشته باشین3>

crystals for love</3 [minsung]Where stories live. Discover now