last words

525 83 19
                                    

این دفتر خاطرات هان جیسونگ بود.
هان جیسونگی که گیر افسانه ها افتاد،عاشق بهترین دوستش شد،رد شد و دوستش رو از دست داد،نابینا شد و تا اخرین لحظه تنها خواستش این بود که معشوقه ی زیباش رو فراموش نکنه.
این داستان هنوز تموم نشده‌.

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

سلام~
لنا هستم،نویسنده ی این فیک.
ازتون ممنونم که این فیک رو دنبال کردین،با اینکه چیز خاصی نبود.

و متاسفم مدت زیادی اپ نکردم...دلایلش بماند.

امیدوارم لذت برده باشین ازش3>

یه بوک در ادامش وجود داره،که اون حرفای مینهو عه.
نمیدونم چه زمانی اپش میکنم،ولی سعی میکنم خیلی طول نکشه...نهایتا اکتنتو میدم دست یکی از دوستام اپش کنه-

دوستتون دارم،ممنونم که وقتتون رو برای این بوک گذاشتید3>

crystals for love</3 [minsung]Where stories live. Discover now