بعد از اعلام رای دادگاه و تموم شدنش یوهان بخاطر چیزی که دیده بود نگران ماریا شد و حدس زد شاید حمله عصبیای بهش دست داده باشه برای همین باهاش تماس گرفت
_حالم خوبه نگران نباش
بعد از وصل شدن تماس ماریا حتی اجازه نداد یوهان سوالش رو بپرسه و در حالی که داشت میرفت سمت ماشينش توی پارکینگ نزدیک ادارهاشون جوابشو داد
یوهان نفسی از سر آسودگی کشید و گفت
_خیلی خب ، الان کجایی؟
_میخوام یه سر برم خونه خودم صبح هول هولکی رفتم ، برم یه سری وسایلم که نیاوردم رو بیارم بعد میام اونجا
سرش درد میکرد و سعی داشت زیاد بهش توجه نکنه دست کرد توی جیبش و سوییچ ماشينش رو دراورد و خواست در ماشین رو بازکنه که یه لحظه یه سایه های عجیبی رو پشت سرش دید بدون اینکه برگرده توی گوشی به یوهان گفت
_دیر اومدم نگرانم شو ، فعلا بای
یوهان تک خنده ای کرد و گفت
_حتما نگرانت میشم ، مراقب خودت باش ، میبینمت
و بعد گوشی رو قطع کرد و اروم گذاشت توی جیبش
از توی شیشه ماشین دید که یه چوب اومد سمت سرش سریع جاخالی داد
چوب رو گرفت و کشید سمت خودش با زانو زد توی شکم کسی که میخواست بهش حمله کنه و انداختش روی زمین
از اونور یهو چهار نفر دیگه ریختن سرش ، ماریا با مشت صورت نفر اول رو زد و بعد لگدش رو مهمون شکم نفر بعدی کرد همینطوری تا نفر اخر زد
بخاطر سر دردش و مبارزه ای که داشت با نفس نفس زدن گفت
_هی .... عوضیا .... من توی آمریکا ....... آموزش دیدم
بخاطر مشتایی که خورده بود توی دهنش خون بود خون رو با شدت تف کرد توی صورتشون و گفت
_برید به رئیستون بگید خودش شخصا بیاد جلو
اما بعدش سیاهی جلوی چشماشو گرفت
یه نفر از پشت سرش با پارچهی سیاهی جلوی چشماشو گرفت و این کافی بود برای اینکه سردردش و حمله عصبیای که سعی در کنترلش داشت تشدید بشه
"چهیااااااااانگ .... چهیاااااااانگ"
صدای جیغ توی سرش پخش شد با دستای مشت شده محکم زد توی سر خودش تا بلکه بتونه این نقطه ضعف لعنتیش رو کنترل کنه
"کمکککککک .... چهیااااانگ کمکم کن"
صدای توی سرش هر لحظه بلندتر میشد
جیغای بلند و پشت سرهم زد ، نمیتونست بیشتر از این خودشو کنترل کنه لعنت بهش که بعد اون همه دکتر و دوره رفتن از پسش بر نمیومدتوان پاهاش رو از دست داد و روی زمین افتاد و بیهوش شد
تقریبا عصر شده بود که گائون برگشت خونه و وقتی برگشت داشت بی حال و آروم آروم میرفت سمت اتاقش
YOU ARE READING
قاضی شیطانی the devil judge 2
Actionخلاصه:سه سال از رفتن یوهان و الیا به سوئیس گذشته و گائون هم درگیر کارهای خودش هست که وزارت دادگستری تصمیم میگیره یه قاضی جانشین کانگ یوهان بکنه اما این وسط یه چیزی راجب قاضی جدید درست نیست "_چه چیزی توی کانگ یوهان میدیدی که توی من نمیبینی؟ _اگر قرار...