نفس عمیقی کشید و آروم دستگیرهی در رو به پایین فشار داد و وارد اتاق شد
نگاهش رفت سمت یوهانی که کلافگی ازش میبارید ، یوهان با صدای در سرش رو بالا آورد و با دیدن الیا تعجب کردالیا آروم آب دهنش رو قورت داد و با لبخند مصنوعی رفت سمتش ، یوهان ابروهاشو انداخت بالا و گفت
_الیا؟! خوبی؟ ... چرا یه ساعت مونده به دادگاه درخواست ملاقات دادی؟
الیا دوباره نفس عمیقی کشید و پاکتی که دستش بود رو گذاشت روی میز و گفت
_اونی .... اینو برای تو نوشته بوده و میخواسته قبل از دادگاه بخونیش
یوهان با بهت نگاهش کرد و گفت
_چرا نوشته؟ ... چرا خودش نیومد بگه ؟
الیا درحالیکه سعی میکرد بغضش رو پنهان کنه آهسته گفت
_میشه ازم نخوای که توضیح بدم برات ... واقعا نمیتونم
دستای یوهان رو گرفت
_فقط اون نامه رو بخون و سعی کن در طول دادگاه هیچ ریکشنی ندی ، خب؟
یوهان با نگرانی نگاهش کرد و به آرومی پاکت نامه رو باز کرد
"خودم میدونم قرن بیست و یکم هستیم و بجای نامه باید میومدم دیدنت و یا زنگ میزدم ولی خب بعید میدونم بتونم بیام
راستش طبق چیزی که حدس میزنم بعید میدونم فردا سالم بمونم که بخوام بیام دیدنت ، این دوست قدیمی رواعصابت عمرا آدم باشه و بخواد باهام راه بیاد و قطعا قرار هم نیست بزاره که من زنده از اونجایی که باهاش قرار دارم بیام بیرون و خب چه عالی به حال من چون گول زدن این عوضیا و رو کردن دستشون واقعا حس خوبی بهم میده حتی اگر زنده نباشم ، راستش میرم اونجا که هم به جرمهاش اضافه بشه هم غیر مستقیم اعتراف بگیرم از که تو بی گناهی
هویی هات آجوشی میدونی که برام خیلی مهمی پس اصلا خودتو بابت اینکه چه اتفاقی برام میافته ناراحت نکن ، میدونی؟! دخترت اصلا دوست نداره قیافه ناراحتت رو ببینه
دوستت دارم"یوهان با خوندن نامه سرش رو بالا آورد و با امیدواری گفت
_حالش خوبه دیگه؟ مگه نه؟
الیا نتونست خودش رو کنترل کنه و آروم زد زیر گریه و سرش رو به طرفین تکون داد و گفت
_تو کماست
یوهان سرش رو پایین انداخت و با حرص آروم کوبید روی میز و خیره به نامهی توی دستش گفت
_مگه من چقدر مهم بودم که اینکارو کردی؟
***
با توضیحات مجری دادگاه شروع شد ، گائون به یوهان نگاه کرد و آروم چشماشو باز و بسته کرد با اینکه سرتاپاش پر از نگرانی بود ولی سعی کرد به یوهان آرامش بده ، نمیدونست باید نگران ماریایی باشه که روی تخت بیمارستانه یا یوهانی که معلوم نیست از این قضیه نجات پیدا میکنه یا نه
ČTEŠ
قاضی شیطانی the devil judge 2
Akčníخلاصه:سه سال از رفتن یوهان و الیا به سوئیس گذشته و گائون هم درگیر کارهای خودش هست که وزارت دادگستری تصمیم میگیره یه قاضی جانشین کانگ یوهان بکنه اما این وسط یه چیزی راجب قاضی جدید درست نیست "_چه چیزی توی کانگ یوهان میدیدی که توی من نمیبینی؟ _اگر قرار...