*چهار روز بعد
در طی این چند روز گائون و جین جو با کمک ماریا چیز های زیادی راجب پرونده شرکت دالیا پیدا کردن
البته زیر نظر داشتن حرکات و رفتار تهجین هم جز کارای گائون و جین جو بود که حرکت و رفتار خاص و مشکوکی جز حساسیتش نسبت به اسم یوهان نبود
گائون چندین بار زیرنظر گرفتش و هربار که به دلیلی اسم کانگ یوهان میومد قیافهی تهجین میرفت توهم مخصوصا اگر این اسمو از دهن گائون میشنید و این بود که باعث میشد گائون باهاش سر لج بیافته
گرچه سر لج افتادن گائون از موقعی شروع شد که فهمید تهجین قراره دفتر کارش دقیقا دفتر کار یوهان باشه نمیدونست چرا ولی واقعا عصبی شد با اینکه میدونست خیلی غیر منطقیه میدونست دیر یا زود یکی دیگه غیر یوهان میاد توی اون دفتر ولی بازم عصبی بود
اما تمام چیزایی که توی پرونده و از طرف شاکی ها ذکر شده بود کاملا درست بود و پرونده یه پروندهی الکی و ساختگی نبود
شرکت دالیا از حیوانات زنده در حالی که حتی بیمار هم نبودن جهت آزمایش مواد آرایشی و بهداشتیشون استفاده میکردن
اونا حتی طبق چیزی که ماریا گفت از سویون شنیده طرح های عکس برداری شرکت جئون رو هم کپی کرده بودن و طبق گزارش کارکنانی که از شرکت دالیا خارج شده بودن اونا محصولاتی رو که تاریخ انقضاشون میگذشته رو هم وقتی از فروشگاه ها پس میگرفتن با فقط تغییر تاریخشون دوباره میفرستادن به بازار برای فروش بیشتر محصولاتشون
گائون اما نمیدونست باید چطور رفتار کنه نمیخواست چیزی که برای خودش و یوهان اتفاق افتاده دوباره تکرار بشه میخواست تا حد ممکن جلوی شک کردنای الکیش رو بگیره اما از طرفی هم میخواست به ماریا اعتماد کنه و حواسش به تهجین باشه
ماریا هم بعد از دیدار با سویون هر لحظه منتظر حرکتی از سمتش بود تا کار ماریا رو تلافی کنه اما توی این چند روز هیچ اتفاق خاصی نیافتاده بود و این سکوت واقعا میترسوندش
بعد از چند شب ، شب بیداری برای کارهایی که هم برای پرونده بود هم برای کارهایی که بهش سپرده بود بالاخره اومد خونه اش
دوش مختصری گرفت و موهاش رو خشک کرد و قهوهای که درست کرده بود رو اورد تا بخوره و در همین حین پیغام گیر گوشیش رو زد چند تا پیام از اشلی و دوستای آمریکاییش داشت و آخریش هم از طرف گائون بود
_سلام ماریا راستش توی رفتارای تهجین چیز خاصی ندیدم برای همین تصمیم گرفتم با جین جو برم تا تو خونه اش و شنود کار بزارم و حتی شاید چیزی هم پیدا کردم که بشه باهاش فهمید چکار میخواد بکنه نگران نباش حواسمون هست و اینکه چک کردیم فعلا توی دفترش بود کاری بود خبرت میکنیم
با هر جمله ای که گائون میگفت دود از سر ماریا بلند میشد قهوه تقریبا شکست توی گلوش بعد از تموم شدن پیغام سریع از جاش بلند شد ساعت رو چک کرد و بدون وقفه سوییچ موتورش رو برداشت و با سرعت راه افتاد حین رفتن پشت سر هم زنگ میزد به گائون و جین جو تا بلکه یکیشون جواب بدن
تا بالاخره جین جو جواب داد که ماریا با داد گفت
_نزار گائون بره تو نزار بره
جین جو متعجب از داد ماریا گفت
_همین الان رفت توی خونه
با این جمله انگار آب سرد ریختن روی سر ماریا
_لعنتی لعنتی بهش بگو بیاد بیرون بگو همین الان از اون خونه لعنتی بیاد بیرون
جین جو گفت
_ماریا چیشده چرا اینجوری میکنی تهجین توی دادگاه عالیه نگران نباش
ماریا با فریاد زد روی دسته موتور و گفت
_اگر چیزیش بشه منو میکشه میفهمی منو میکشه
جین جو خواست حرف بزنه که ماریا نزاشت و ادامه داد
_اون لعنتی میدونه که میخواستید برید خونه اش بخاطر اینکه مچ گائون رو بگیره اینکارو کرده برای همین الانا پیداش میشه جدی باخودتون نگفتید چطور انقد راحت گائون تونست بره توی خونه اش؟اونم خونه یه قاضی؟
با این حرف جین جو وحشت کرد لعنتی چرا به ذهنش نرسیده بود برای همین با ترس گفت
_الان میگم بیاد بیرون تو کجایی؟
_دارم میام نزدیکم فقط بیارش بیرون
بعد از قطع کردن محکم تر دسته موتور رو پیچوند تا سرعتش بره بالاتر اخرش کیم گائون به کشتن میدش
با بالاترین سرعت رسید جلوی خونه تهجین یه ون مشکی رنگ رو کمی دور از خونه تهجین دید موتورش رو کمی با فاصله پارک کرد و رفت سمت ون زد به شیشه که جین جو سریع پرید بیرون
_ماریا ....گائون میگه که توی لپتاپی که توی خونه بوده یه سری چیزا پیدا کرده داره اونارو میریزه توی فلش هرچی میگم گوش نمیده
ماریا با هول و استرس هدفون رو از جین جو گرفت و تقریبا داد زد
_کیم گائون بیا بیرون همین الان
گائون آروم گفت
_ماریا نگران نباش زیاد نمونده الانه که ...
_وایی نه
با این حرف ماریا گائون حرفش قطع شد و گفت
_چیه؟
ماریا سریع جین جو رو کشید پایین و پشت ون مخفی شدن و گفت
_کیم گائون لعنتی! اومدش اومددددش
.
.
.
.
.
.
.
.
هلووو گایز 👋🥰😁 چطورین؟چطور بود این پارت جدید؟
اخرش گائون دخترمو میکشه انقد حرصش میده😂
ČTEŠ
قاضی شیطانی the devil judge 2
Akčníخلاصه:سه سال از رفتن یوهان و الیا به سوئیس گذشته و گائون هم درگیر کارهای خودش هست که وزارت دادگستری تصمیم میگیره یه قاضی جانشین کانگ یوهان بکنه اما این وسط یه چیزی راجب قاضی جدید درست نیست "_چه چیزی توی کانگ یوهان میدیدی که توی من نمیبینی؟ _اگر قرار...