بعد از شب قشنگی که داشتن برگشتن خونه
ساعت نزدیکای یک نصف شب بود حدس زدن که دخترا خوابیده باشن برای همین دونفری در سکوت و آروم آروم داشتن میرفتن سمت اتاقاشون
_چیشد؟
با صدای ماریا از پشت سر جفتشون پریدن ، برگشتن سمت ماریا که دیدن با یه لباس خواب آویزون و چشمای خوابالو و موهای بهم ریخته داره نگاهشون میکنه
یوهان رفت سمتش و آهسته گفت
_برای چی بیدار بودی تا الان؟
ماریا خوابالو گفت
_بیدار نبودم خواب بودم شنیدم اومدین گفتم بیام ببینم چیشد ، گائون دیگه واقعا مامان خونه هست یانه؟
گائون آروم خندید این دختر توی هیچ شرایطی دست از شیطنتاش برنمیداشت ، رفت سمتش و گفت
_نقشه هات جواب داد حالا برو بخواب که اذیت نشی
ماریا دقیقا مثل یه خرس تنبل ، خوابالو لبخند زد و گفت
_باشه ، ذوق کردنام بمونه فردا الان خوابم میاد ، شب بخیر
بعد پشتشو کرد بهشون و راه افتاد سمت اتاقش
گائون و یوهان همزمان اروم خندیدن ، گائون برگشت سمت یوهان و گفت
_میرم بخوابم شب بخیر
و بعد رفت سمت اتاقش یوهان با لبخند سرشو تکون داد و شب بخیری گفت و با لبخند بزرگی راه افتاد سمت اتاقش
امشب جز بهترین شب های زندگیش ثبت شددو سه روز از ماموریتی که به سوبین داده بود گذشته بود و الان روبروش ایستاده بود و داشت براش توضیح میداد
_همونطور که گفتین سعی کردم بهشون نزدیک بشم تا اعتمادشون رو جلب کنم ولی زیادی هم عجله نکردم که شک نکنن فعلا اعتماد کردن ولی حرفی راجب اینکه با عموتون در ارتباط هستن یا نه نزدن
مکثی کرد و ادامه داد
_و راجب افسر واتسون، من این دو روز رفتم اداره اشون ولی خب این دوروز نرفته سرکار ، گفتن که سه روز مرخصی گرفته ، گفتن که از توی خونه به کارهاش رسیدگی میکرده ، رفتم جلوی خونه اش ولی خبری ازش نبود اصلا حتی یه بارم ازخونه اش بیرون نیومد
سویون اخمی کرد و گفت
_نمیشه که کلا بره توی خونه و بیرون نیاد بالاخره باید میومد از اون خونه بیرون
سوبین سرشو تکون داد و گفت
_بله درسته بخاطر همین طبق چیزی که قبلا گفته بودین که قاضی کیم و افسر واتسون باهم در ارتباط هستن من ترجیح دادم قاضی کیم رو زیر نظر بگیرم ایشون بعد از دادگاه عالی میرفتن خونه ای که تقریبا خارج از شهر بود زیاد نمیتونستم اونجا بمونم تا بفهمم افسر واتسون هم اونجاست یا نه چون رفت و آمد کم بود و ماشین من کاملا مشخص بود اما خب حدس زدم شاید افسر واتسون هم توی همون خونه باشه
YOU ARE READING
قاضی شیطانی the devil judge 2
Actionخلاصه:سه سال از رفتن یوهان و الیا به سوئیس گذشته و گائون هم درگیر کارهای خودش هست که وزارت دادگستری تصمیم میگیره یه قاضی جانشین کانگ یوهان بکنه اما این وسط یه چیزی راجب قاضی جدید درست نیست "_چه چیزی توی کانگ یوهان میدیدی که توی من نمیبینی؟ _اگر قرار...