نگاهی به ساعت انداخت و پوفی کشید ، ساعت از نهونیم گذشته بود و هنوز خبری از سویون نبود
گوشیش رو درآورد تا زنگی بهش بزنه که دستی نشست روی شونهاش ، با تعجب برگشت و با صورت سویون مواجه شد_معذرت میخوام
با دیدن صورت درهم سویون با تعجب نگاهش کرد و گفت
_هی مشکلی نیست ، ولی... تو خوبی؟ چیزی شده؟!
سویون میز رو دور زد و روبروی ماریا نشست و گفت
_تهجین اومده بود پیشم
_آییش این لعنتی چرا ول کن ما نیست
سویون پوفی کشید
_یکی از افرادمو میخواست
ماریا با اخم کمرنگی نگاهش کرد که سویون ادامه داد
_میخواد یکیو بکشه
ماریا اینبار با تعجب داد زد
_چی؟! یعنی چی؟ کیو میخواد بکشه؟
_نمیدونم نگفت بهم ولی گفت وقتی بمیره همه جا خبرشو میزارن و میفهمم
ماریا لعنتی زیر لب گفت و با عجله دوباره گفت
_لعنتی حتما منظورش یوهان بوده
_منم همین فکرو کردم برای همین قبل از اینکه بیام اینجا به قاضی کانگ زنگ زدم و براش توضیح دادم
ماریا دستی به موهاش کشید و نگرانی از صورتش کاملا پیدا بود که سویون گفت
_نظرت چیه قرارمون به تهجین و کاراش نگذره؟ مطمئنم قاضی کانگ خودش حواسش هست
ماریا پوفی کشید و آروم گفت
_نگفت کِی میخواد اینکارو بکنه؟
_نه چیزی نگفت ولی خبردار میشم
جفتشون سکوت کردن و سویون خیره شد بهش و با لبخند کوچیکی آروم گفت
_امشب دیگه زشت نشدی
ماریا زل زد بهش و با لبخند کجی گفت
_ابراز علاقه ام بلد نیستی اخه ، موندم برای چی قبول کردم بیام باهات سر قرار
_تو بلدی؟
ماریا حینی که از نوشیدنیش خورد با لبخند شیطونی گفت
_من خیلی چیزا بلدم
سویون خندهی آرومی کرد
_ اینایی که میگی بلدی رو بابات هم خبر داره که بلدی؟
ماریا به سرفه افتاد و با تهدید انگشتش رو گرفت سمت سویون و گفت
_نخیر خبر نداره و اگر خبردار بشه میکشمت
سویون تک خندهای کرد
_اها فکر میکنه تو همیشه سینگل بودی اره؟
YOU ARE READING
قاضی شیطانی the devil judge 2
Actionخلاصه:سه سال از رفتن یوهان و الیا به سوئیس گذشته و گائون هم درگیر کارهای خودش هست که وزارت دادگستری تصمیم میگیره یه قاضی جانشین کانگ یوهان بکنه اما این وسط یه چیزی راجب قاضی جدید درست نیست "_چه چیزی توی کانگ یوهان میدیدی که توی من نمیبینی؟ _اگر قرار...