_ کیم وی.. مُرده؟
پسر خوش لباسی که توسط یکی از مامور ها کشیده میشد این جمله رو فریاد کشید و توجهش رو جلب کرد.
_ سوکجین! کم پیدایی رفیق. راه گم کردی؟
جین سمت دختر ریز نقشی که محکم به شونش ضربه میزد برگشت : چقدر باید بگم اسم کاملم رو صدا نزن سویونگ! عاح.. در هر حال مهم نیست. امروز آخرین روز زندگیمه!
سویونگ گوش جین رو محکم پیچوند و اون رو تا اتاقش کشون کشون برد : بیا ببینم باز چه گندی زدی!
_ گند؟ نه بابا. مگه نمیدونی امروز چه روزیه؟
دختر ماگ قهوشو روی میز گذاشت : 28 سپتامبر؟
جین دوباره آه کشید. وقتی بدونی امروز آخرین روز زندگیته.. معمولا ناخودآگاه زیاد آه میکشی.
حتی اگه آدمی به سرسختی جین باشی؛
به هر حال کسی دلش نمیخواد بمیره نه؟_ امروز روزیه که با تایتان قرار دارم.
دختر ترسیده بهش نگاه کرد : تایتان؟ منظورت همون عوضی نزول خواره؟ چقدر زود گذشت..
جین لبخند آرومی زد : اوهوم. امروز آخرین مهلت عه. و اگه تا سه ساعت دیگه، یعنی دقیقا 7 عصر نتونم 1 میلیون و 350 دلاری که بهش بدهکارم رو برگردونم، خب دیگه حتی نمیتونی توی مراسم ختمم شرکت کنی! هر چند که در هر حال قرار نیست کسی برام مراسم بگیره.
سویونگ با نگرانی بهش نگاه کرد : حالا میخوای چیکار کنی؟ نمیشه یکم اصرار کنی بهش؟ التماس کن شاید یکم دیگه وقت بده.
جین دوباره آه کشید. این بار 46 ام توی اون روز بود.
_ نمیتونم هیچ کاری کنم. فقط اومدم ازت خداحافظی کنم. به عنوان تنها کسی ک تو زندگیم دارم. یه آشنا؟
سویونگ : این حرفو نزن..
جین لبخند تلخی زد : به هر حال حقیقت عه. وقتی هیچکیو کنار خودت نداری ، به هر حال زندگی معناش رو از دست میده.
پشت گردنش رو خجالت زده خاروند و گفت : ناراحت نباش. من که برام مهم نیست. ولش کن. این ساعت های آخر رو نمیخوام غمگین باشم. راستی، اونی که داشتن میبردن سمت بازداشتگاه کی بود؟
سویونگ بلند شد و از بالا ترین طبقه ی قفسه، پوشه ای رو در آورد و جلوی جین گذاشت : به هر حال که چیزی از عمرت نمونده. پس یه مورد رو استثنا قائل میشم و اجازه میدم یکی از مرموز ترین پرونده های این شهر رو بخونی.
جین اسم روی پوشه رو خوند : Gray blind?
سویونگ گفت : اوهوم. اسم پروندشه.
جین گیج به صفحات پرونده نگاه کرد : اینا چه ربطی به اون پسره و مرگ یه آدمی به اسم وی یا همچین چیزی داره؟ این پرونده که مربوط به مخدر عه.
YOU ARE READING
𝙂𝙧𝙖𝙮 𝘽𝙡𝙞𝙣𝙙
Fanfictionکیم وی مُرده! و این اتفاق شبیه حرکت مهره ای بود که زندگیِ سوکجین رو از کیش و مات نجات داد.. تنها کاری که لازم بود انجام بده 3 ماه فرار از خونه ای از صفحه بود که تهدید فعلیش رو به مات ابدی تبدیل میکرد.. کاپل های فرعی : کوکمین / سپ ژانر : جنایی _ ا...