خلاصه:
زی پادشاه همه خون اشاماس و مراقبه که قوانین رو زیر پا نذارن مرد قانون مدار و دقیقیه.
چی میشه اگه جکی که یه گرگینه اس قوانین رو زیر پا بزاره و بخواد به یه انسان حمله کنه؟ که اون انسان نیو عه که به وجود خون اشام و گرگینه ها اعتقادی نداره
زی
128 ساله خون اشام صاحب رستوران های زنجیره ای رز قرمز
نیو 22ساله
فیلمبردار حیات وحش به وجود خون اشاما باور نداره
مایکل 128 ساله گرگینه
مدیر شرکت هواپیمای ی دوساله با لوسی ازدواج کرده
لوسی 124 ساله گرگینه مترجم همسر مایکل
جکی
گرگین ه
12۵ ساله – برادر مایکل دردسر ساز – قوانین رو رعایت نمیکنه
ادوارد دوست نیو 22 ساله مسیول کتابخونه
بوجود خون اشاما باور داره و دنبالشون میگرده
امیدوارم از این مینی فیک خوشتون بیاد. حمایتمون کنین 😍 ♥
ه
بخشی از فیک:
_شما.. شما وجود دارین؟
+تو این جا چه غلطی میکنی؟
_خواهش میکنم خون منو نخور
+ما خودمونو تطبیق دادیم؛ تاکسی نخواد خونشو نمیخوریم
YOU ARE READING
They Exist(Completed)
Fanfictionخلاصه: زی پادشاه همه خون اشاماس و مراقبه که قوانین رو زیر پا نذارن مرد قانون مدار و دقیقیه. چی میشه اگه جکی که یه گرگینه اس قوانین رو زیر پا بزاره و بخواد به یه انسان حمله کنه؟ که اون انسان نیو عه که به وجود خون اشام و گرگینه ها اعتقادی ن...