جونگکوک اخرین کارتن هم پر از وسایلش کرد و گوشه اتاق چیدهوسوک که کنار پنجره نشسته بود و بیرون رو نگاه میکرد البته حتی خودشم نمیدونست داره چی رو نگاه میکنه
جونگکوک نمیدونست چند ساعت از اینکه پسر غمیگین اونجا نشسته میگذره
صندلی گوشه اتاق رو برداشت و بعد از گزاشتنش کنار هوسوک روی صندلی نشست
پسر افسرده حتی از قبل هم بیشتر ازش دوری میکردهوسوک با حس کردن نگاه خیره پسر به سمتش برگشت
"چیزی ازارت میده هیونگ؟"
صورت بی حس هوسوک حالا با اخم نقاشی شده بود
"مطمئنی کاری که میکنیم درسته؟نمیخوام از دستش بدم!"جونگکوک اه کشید
"اگه عاشقت باشه میاد تا جلوتو بگیره"............
مغز متفکر هوبی=دوست پسر سابقش
YOU ARE READING
𝗧𝗲𝘅𝘁𝘀 𝗳𝗿𝗼𝗺 𝗲𝘅 | 𝘀𝗼𝗽𝗲
Romance▪︎▪︎Translation ▪︎ ▪︎ ☆~☆ هوسوک یه پیام جدید دریافت میکنه اونم از کسی که حالا سه ساله اکسش حساب میشه.... کاور @macariia وضعیت: تموم شده...