مارک؟

483 87 5
                                    

فلش بک
کافه نامجون

+اینم از این.
_خدای من جیمین!چه بلایی سر جفتم آوردن.اون لعنتیا...خودم همشونو میکشم.
+ببین کوک من اینارو بهت نگفتم که به فکر انتقام باشی.اینارو گفتم تا بدونی چرا تهیونگ نمیخواد ببینتت.اون فک میکنه لایق تو نیست و تو میتونی زندگی بهتری داشته باشی.حالا که همه چیزو میدونی میتونی بری..یا اینکه بمونی.
_شوخیت گرفته خیار.من هیچ اهمیت کوفتی به این جریانا نمیدم.ینی میدم...اما به خاطرش پرتقالمو ول نمیکنم! میخوام ببینمش.
+فردا برو خونه و ببینش من به هیونجو(برادر چیم)میگم که صپ خونه نباشه خودمم یه جایی گمو گور میشم فقط...
_فقط چی؟
+اگه دلشو بشکنی مرتیکه من میدونم و تو فهمیدی؟
جیمین با اخمی که بیشتر کیوت بود تا جدی اینو گفت و از کافه بیرون زد
پایان فلش بک
*******
خونه جینسوک
+اه جین هیونگ من دارم دیوونه میشم.عجب غلطی کردم.مطمئنا تهیونگ میکشتم .
_جیمین اروم بگیر.اونا دوتا ادم بالغن و دارن باهم حرف میزنن. من کوک و میشناسم.اون به امگاش آسیبی نمیزنه.
هوسوک همینطور که کنار جین روی کاناپه مینششت گفت:جین درست میگه جیمین.
اون سی سال برای این روز صبر کرده.با عصبانیت خرابش نمیکنه.
جیمین خواست حرف دیگه ای بزنه که در خونه باز شدو کوک و ته داخل شدن.
ته‌ :سلام هیونگا
کوک همینطور که دستشو دور کمر ته حلقه کرده بود جلو اومد و اونم سلام داد.
همه از اومدن اون دوتا باهم متعجب شده بودن
جین :خب؟
کوک:خب.... من و پرتقال باهم حرف زدیم و ته منو قبول کرد و تازه بهم بوسم داد!
.....
چیم :خیله خب حالا  آقای جزئیاتِ غیر ضروری .ته داره بنفش میشه.
با این حرف جیمین همه به ته نگاه کردن و شروع به خندیدن کردن.
هوسوک از کنار جین پاشد و دستو دور گردن اون جفت انداخت و گفت
: شما دوتا خیلی بهم میاین. امیدوارم همیشه همینطوری بمونید!
******
چند روز بود که کوک به دیدن ته نیومده بود.از روز آشناییشون تقریبا ۶ ماه میگذشت و توی این مدت خیلی بهم وابسته شده بودن.
قرار بود کوک خونه ای رو تهیه کنه و با تهیونگ به اونجا نقل مکان کنن.به همین خاطر سر کوک خیلی شلوغ شده بود و تهیونگ بیشتر تنها میموند .
به پیشنهاد کوک خونه رو نزدیک محل کارش گرفتند تا اون بتونه اگه مشکلی پیش اومد خودش رو زود برسونه و منظور از مشکل ابدا هیت ته نبود!
توی این چند ماه تهیونگ قرصای زد هیت رو کنار گذاشته بود و با آلفاش در حد بلوجاب پیشرفته بودند.اما سکس کامل..شاید تهیونگ هنوز آماده نبود و الفاشم با کمال میل به امگاش فرصت میداد.
_عزیزم؟
...
_پرتقالم کجایی؟
.....
_ته؟
جانگکوک بعد از سه روز که امگاشو از دیدن خودش محروم کرده بود انتظار داشت جوابشو بده؟
آروم در اتاق ته رو باز کردو یه گوله کوچولو روی تخت دید.کنار ته رو تخت نسشت و زمزمه کرد:
پرتقالم نمیخوای بهم نگا کنی؟من سه روزه چشمای قشنگتو ندیدمااا.
.....
_حداقل رایحتو آزاد کن.چرا مخفیش کردی؟
...
کوک که دید روشاش جواب نمیده پتو رو از سر امگا کشید و شروع به قلقلک دادنش کرد
+کوک نکن
_آه بالاخره صداتو شنیدم .آشتی؟
+نه!
_پس میکنم
قهقه های تهیونگ اتاق رو برداشته بود و کوک مدام ازش میپرسید:آشتی؟
+خیله خب خیله خب آلفای عوضی آشتی آشتی....
کوک به چشمای ته  که  به خاطر خنده خیس شده بودن خیره شدو روی هردوشونو بوسید
_میدونی که چقد عاشقتم عزیزم.هوم؟ میدونی که خودم یه ساعتم نمیتونم بدون اینکه اون چشمای لعنتیتیو ببینم زنده باشم.این دوری دست خودم نبود ولی قول میدم دیگه تکرار نشه.
+بغلم کن.
کوک امگاشو بغل کرد وروی پاش نشوند و رایحه آزاد شدشو تنفس کرد.
+بوسم کن
اول پیشونیش.بعد چشماش.خال روی بینیش و گونه هاش رو بوسید ودر نهایت لبهاشو روی لبهای امگاش گذاشت. محکم مک میزد و میبوسید.بوسه ی عذر خواهی یا شایدم دلتنگی؟
+الفا؟
_جانم
+میدونی که هیتم نزدیکه.
_میدونم پرتقال.
+م..من میخوام که. ی..ینی میخوام.
_اروم باش عزیزم.
+میخوام که مارکم کنی!
_مارک؟
+اره .میخوام که مال تو باشم .میخوام که کاملا مال تو باشم.
_ته تو مطمئنی؟
+تو نمیخوایش؟
_خدای من عزیزم معلومه که میخوام.از همون اول میخواستم.اگه روز اولی که دیدمت از حال نمیرفتی همونجا دندونامو توی گردن خوشکلت فرو میکردم.
+واقعنی؟
کوک که چشمای خیس امگاشو دید سفت تر بغلش کرد و گفت:آره عزیزم واقعنی.چرا گریه میکنی؟
تهیونگ که حالا گریش شدت گرفته بود گفت
+خب..چون..چون.
تهبین از همون اول....هق... از زیرش در میرفت.مدام میگفت کارای اقامتمون...هق... که درست شد مارکم میکنه.اما بعد از اینکه نشدو ما سئول موندیم ،وقتی از خواستم مارکم.....هق... کنه .اون... اون منو..
_ششش .عزیزم دیگه تموم شد خب؟
دیگه اسم اون مرتیکه رو نیار باشه؟
+خب.
_حالا با این پرتقال لوس چیکا کنم؟
تهیونگ پاهاشو دوطرف کوک گذاشتو سرشو روی سینش گذاشت وگفت:
نازمو بکش!
******

someone who loves me!Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora