25

3.5K 558 87
                                    

گرگ بزرگ با صدای بلند ناله کرد "امگای من" حالا ذهن هاشون به هم گره خورده بود می تونستن احساس کنن که دیگری ترسیده ، عصبانیه ، نگرانه ، ناراحته یا حتی هورنیه

"الفا....متاسفم" امگا زمزمه کرد و روی پنجه هاش نشست الفا دور امگای جوونی که برای اولین بار گرگش بیرون اومده بود چرخید

الفا پوزه اش رو به جونگکوک نزدیک کرد و عطرش رو بویید. بوش فوق العاده قوی بود بویی ترکیب از گل رز و بارون تابستونی برای الفا مثل دارویی بود که بهش آرامش میداد

قوی تر از هر عطر دیگه الفا احساس سرخوشی می‌کرد "چرا؟"

"خیلی طول کشید.....حتما الفا خیلی انتظار کشیده" پسر درحالی که به الفا نگاه می‌کرد گفت

عطری که الفا منتشر کرد که پاهای کوچیک امگا رو ضعیف می‌کرد بویی شبیه به نسیم کوهستانی

امگا سرش رو پایین انداخت و به سمت الفا غلتید جونگکوک شاید ۱/۴ اون گرگ سیاه سفید بود دمش رو به آرومی تکون میداد

همه چیز رو می دونست اگر امگا وقتی به شکل حیوونی به پشت بخوابه و تکون نخوره یعنی مارک الفا رو می‌خواد

شکم امگا رو لیس زد و قبل اینکه به سمت گردنش بره جایی که میخواست مارک کنه رو لیس زد اون به شدت امگا رو میخواست

"الفا....مارک لطفا"امگا التماس کرد پسر صبر کرد دلش میخواست توی بهترین زمان پسر رو مارک کنه پس صد درصد الان وقتش نبود

"صبر داشته باش به زودی مارکت میکنم گرگ زیبای من" امگا گازی از الفا گرفت و شروع به دویدن کرد

الفا هم پا به پاش دوید به نظر میرسید الفا حتی سعی نمی کنه سریع بدوه
"مواظب باش پاپی" ولی دیر شده بود......







جونگکوک با سر رفته بود توی سنگ امگا از بس خجالت کشید که فقط با بیشترین سرعت پا به فرار گذاشت الفا میتونست تشخیص بده که امگا داره دور میشه

امگا از دویدن دست کشید و به اطراف نگاه کرد فقط متوجه شد نمی دونه کجاست سعی کرد با رایحه ی الفا راه رو پیدا کنه ولی خب موفق نشد

انگا ناله ی بلندی از نگرانی بیرون داد چون نمی‌دونست چطور به انسان تبدیل بشه درختی رو پیدا کرد که بوی عجیبی روش بود بوی خوبی نبود

اما پسر فقط تصمیم گرفت اونجا ادرار کنه پاش رو روی درخت بلند کرد و اجازه داد ادرارش چکه کنه

الفا با استشمام بوی پسر بالاخره بهش رسید امگا داشت این ور و اون ور میپرید و بازی گوشی می‌کرد

تهیونگ برای اینکه تلافی گاز امگا رو در بیار از پشت بهش حمله کرد و به آرومی گازش گرفت

پنجه های کوکی داخل هوا تکون میخوردن و سعی می‌کرد از گاز گرفته شدن از طرف الفا جلوگیری کنه

صدای پایی داشت نزدیک اونا می‌شد

***

هاها این بوک دیگه هرشب اپ میشه😃

Myˡᵒⁿᵉˡʸ ᵒᵐᵉᵍᵃ(complete)Where stories live. Discover now