15

472 54 57
                                    

8 ماه بعد

Jin:

تکخند ریزی میزنم و تکیه مو به روشویی پشت سرم میدم
دستامو دور گردن نامجون حلقه میکنم و بیشتر میچسبونمش به خودم

گرچه با شور و اشتیاقی که نامجون داشت همین حالاشم رسما تو حلق هم بودیم

نه اینکه دستشویی جای کوچیکی باشه نه مسئله این بود که نامجون واقعا هیجان داشت...به معنای واقعی کلمه هیجان!

خندم گرفته بود از حالتش و متوجه نمیشدم چرا اینقدر به شور و شوق افتاده
چیزی خورده بود مگه؟نه حواسم بهش بود فقط یکم از پانچ* خورد

نکنه توش چیزی ریختم؟من که حواسم کلی جمع بود جز تیکه های میوه چیزی نریزم...الکل هم که توش نریختم پس چی شده بود؟

با بوسیده شدن لبام از فکر بیرون میام و با تکخندی به بوسه اش جواب میدم

انگشتامو پشت موهای کوتاه شدش فرو میبرم و بعد بوسه محکمی عقب میکشم تا بتونم حرف بزنم:《هی نامجون کیم...زیادی کبکت خروس میخونه...راستشو بگو چی باعث این شور و شعف زیادت شده...با من روراست باش مرد》

این حرفم خنده ی نامجون رو هم درمیاره و باعث میشه چال لپ زیباش برای هزارمین بار دلمو ببره و به این فکر بندازتم که حق با جونگ کوک بود..

با دیدن زیبایی این بشر آدم کینک جدید میگیره...شاید بشه واقعا دیکو توی چال لپ فرو کرد؟

《امروز جشن یکسالگی دردانه هاس و البته...نتیجه زحمات تو...به علاوه ی اینکه امروز کلی خوشگل شدی سوکجین کیم نباید خوشحال باشم؟》

با شنیدن جوابش آروم میخندم و سری به دو طرف تکون میدم
کیم فامیلی جدیدی بود که مدتی میشد نامجون باهاش صدام میزد
《نامجون شی تا کی قراره به کیم صدا زدنم ادامه بدی؟》

با تموم شدن حرفم اینبار من جلو میرم و بوسه طولانی و خیسی روی لباش میزارم

با این بوسه اجازه پیش روی بهش میدم چون به هرحال خونه هنوز اونقدر شلوغ نشده بود و میتونستیم قبل شروع پارتی یکم شیطنت کنیم

《تا وقتی که واقعا یه کیم بشی جناب جین》
بین بوسه با لحن هاتی زمزمه میکنه و با حرکت نرمی کمربند شلوارمو باز میکنه که فقط صدای باز شدن لباسم برای شل شدن تنم کافی بود

نامجون گاهی اوقات واقعا دیوونه میشد
و خب دیوونگی هاش گاهی به نتیجه های جالبی میرسید
مثل یه سکس پر هیجان تو دستشویی خونه ی جدیدمون

در جواب حرفش لبخندی میزنم ولی چیزی نمیگم تا پررو نشه
اثرات مشاوره های هر روزه ی جونگ کوک

دستامو رو سینه های پهنش میکشم و متقابلا مشغول باز کردن دکمه های پیراهنش میشم

درسته که قرار بود یه سکس سرپایی و سریع داشته باشیم ولی من نمیتونستم از خیر لمس عضله هاش بگذرم

𝐓𝐡𝐞 𝐁𝐨𝐬𝐬Where stories live. Discover now