02

917 135 28
                                    

Jungkook:

بعد از تموم شدن جلسه ی شبانه ی کوتاهم با مدیرای شرکتم از اتاق کنفرانس خارج میشم و دکمه ی اخر اسانسور رو میزنم

آخرین طبقه از آسانسور خارج میشم و سمت پله هایی که به پشت بوم شرکت ختم میشن میرم
در کوچیک رو به روم رو باز میکنم و پا روی سقف ساختمون میزارم

کتمو توی تنم مرتب میکنم و به هلیکوپتر شخصیم که درحال نشستن روی سقف ساختمون بود نگاه میکنم و همونطور به جین که تازه پشت سرم رسیده بود میگم:《جین حواست به "سامسونگ" باشه قراره همکاری جدیدی داشته باشه ازت میخوام پیگیریش کنی》

جین موهای بهم ریخته شدش از باد پره های هلیکوپتر رو مرتب کرد و داد زد تا صداش به من برسه:《باشه جونگ کوک حواسم هست تو فقط تموم تمرکزتو به جلسه ای که الان داشتیم بده این واقعا جلسه ی مهمی بود》

《اوکی اووووکی》بعد داد زدن این کلمه ها میام سوار هلیکوپتر شم ک تیتو بدو بدو میاد و جعبه ای رو دستم میده:《رئیس رئیس این بسته همین الان رسیده تاکید داشتن ک همین الان دستتون برسه و بازش کنید》

با تعجب جعبه رو میگیرم و یکم وارسیش میکنم
جعبه یابهتره بگم چمدون کوچیکی که به محض باز کردنش دوربین دو چشمی شکاری کوچیک و تلفن همراه کنارش به چشمم میخوره

قیافم و جم میکنم و باز گذاشتن جعبه توی دست تیتو دورببن و تلفن و برمیدارم که درجا تو دستم میلرزه و متوجهم میکنه که داره زنگ میخوره

وات د فاک ریزی میگم و گوشی رو جواب میدم که صدای شخص آشنایی توی گوشم

دوربینو جلوی چشمم میگیرم که توی اون تاریکی شب "تهیونگ" رو با فاصله چند تا ساختمون همراه با جت شخصیش و اون دستیار کله پوکش و آدماش روی سقف ساختمونی تشخیص میدم

پوزخندی روی لبم میاد در جواب بلند میگم:《اوووووه سلــــــام تهیونگ شی چطوریایی》

با خنده از دوربین مشغول وارسیش میشم
پیراهن سفید و مردونه ای که یقه اش تا سینش باز بود و عضله های کوفتی لعنتیشو حسابی نمایش میداد

و البته استینای باز و تا زده شده ای ک رگای دستشو تو چش طرف فرو میکرد

شلوار پارچه ای سرمه ای رنگش که حتی از اینجا میشد بزرگی اژدهای خوابیدشو زیرش تشخیص داد و کت همرنگ شلوارش که لش روی صونه هاش انداخته بود

لعنتی مثل همیشه جذاب ولی...احمق‌

تهیونگ با عصبانیت گوشی رو به گوشش فشرد و دستش رو روی دوربینش کشید ک فهمیدم روی صورتم زوم کرده.

پوزخندی رو لبم میاد ک صدای داد سکسیش از پشت موبایل تو گوشم میپیچه:《اسم من ویکتوره...تو چطور جرائت کردی بین رابطه ی من و وای سی* موش بدونی خوک کثیف》

𝐓𝐡𝐞 𝐁𝐨𝐬𝐬Where stories live. Discover now