020: نهنگ‌ها در آسمان🐋

23 2 0
                                    

خواب دیدم یه معامله عجیبی درحال صورت گرفتن بود. یه بالشت داشتیم. یه سریا از طرف دولت اومده بودن اونو با یه مزرعه و ماشین عوض کنن! اطرافیانمم حسابی هیجان‌زده بودن ازین معامله. ولی من حسابی مشکوک بودم. به خانومه که اومده بود معامله کنه گفتم چطور ممکنه یه بالشت اینقد بیارزه؟
خیلی ساده گفت از جنس خیلی خاصی درست شده.

ولی من نمیتونستم قبول کنم‌. حتما یه چیزی بود که اونقد میخواستنش و حتما ارزشش خیلی بیشتر بود!

بازش کردم و یه رَم چیپ مانند داخلش بود!
به یکی از خانومایی که طرف ما بود و انگار دانشمندم بود اونو نشون دادم و رفت توی یه ساختمون که بررسیش کنه. منم دم در نگهبانی دادم که کسی نیاد.

دیدم که چهرش هرلحظه سفیدتر و وحشت‌زده‌تر میشد‌. انگار چیزی که تو دست داشت رو نمیتونست باور کنه.

متوجه شدم حدسم درسته و اون چیز واقعا ارزشمنده!

یه دختر پسر موتورسوار داشتن از جلوم رد میشدن که یه دفعه یکیشون دستش رو کرد داخل ساختمون و چیپی رو که همکارم دمِ درش پشت میز نشسته بود و بهش نگاه میکرد قاپید. باهاشون درگیر شدم. چیپ به چند قسمت تقسیم شد ولی تونستم همه تیکه‌هاشو ازشون پس بگیرم جز یه تیکه خیلی کوچیک، که با خودشون بردن و فرار کردن.

همکارمو سرزنش کردم که تا بررسیش کردی باید پسش میدادی. ولی اون هنوزم توی بُهت و ترس خودش فرو رفته بود و نمیفهمید چی شده‌.

تیکه هاشو گذاشتم تو جیبم و شروع کردم حرکت کردن.
باید یه ادم متخصص مطمئن پیدا میکردم و باهاش درمیون میزاشتم. مشخص بود که دولت برای زمان زیادی منو به حال خودم رها نمیکرد.

داشتم از وسط یه میدون رد میشدم و تو حال خودم بودم که یهو دیدم صداها بالا رفت و همه به آسمون نگاه میکنن.

نگاهم به آسمون افتاد. اول طرحا کمرنگ بود ولی کم کم پررنگ میشد. موجودات دریایی داشتن نمایان میشدن! دلفینها و وال‌های غول‌آسایی که تو آسمون پرواز میکردن. فاصلشون خیلی دور به نظر میرسید و کنارِ ابرا بودن ولی با این حال، صحنه خیلی وحشتناکی بود.

هرچی میگذشت واضحتر میشدن و تعدادشونم بیشتر میشد. مردم یهو شروع به جیغ زدن و فرار کردن شدن.

ناخوداگاه دستم دورِ چیپِ توی جیبم حلقه شد. یه چیزو میدونستم. این همیشه کابوسِ من بوده! اون چیپ باید همین باشه! کابوساتو به واقعیت تبدیل میکنه!

 این همیشه کابوسِ من بوده! اون چیپ باید همین باشه! کابوساتو به واقعیت تبدیل میکنه!

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
دنیای شگفت‌انگیزِ درونِ رویاDonde viven las historias. Descúbrelo ahora