Chapter「𝟹」

101 36 3
                                    

⇚چـپـتـر سوم

━━━━━━「🧾」━━━

نویسنده:

تمام مکان‌ها و موقعیت‌ها بر اساس داستان شکل گرفتن پس ممکنه با واقعیت جور درنیاد.

 
ویروس تب زردی که توی فیک اشاره شد درواقع توی آفریقا و آمریکای جنوبی اما نه توی آسیا شیوع پیدا کرد و از سال  1980 افزایش پیدا کرد و توی سال 2013  با 45000 کشته به اوج رسید. واکسن این بیماری امروزه دردسترسه.

 

ببر پرنده‌ای که توی فیک بهش اشاره شد درواقع یگان ویژه‌ی هونگ کونگه که توسط نیروی انتظامی گوانگ‌جو به سرپرستی گرفته شده. یگان ویژه خودشون همراه با یگان کوماندو پلنگ سفید، پلیس یگان ویژه لشکر از نیروی نظامی چینی هستند.

 

92 که در فیک گفته شده، تفنگ پیستول qsz-92 هست که استفاده ازش در پلیس یگان ویژه لشکر به عنوان اسلحه مقدماتی، عادی هست. درحالی که نایت‌هاک به nighthawk aac recon 1911 منسوب میشه.

━━━━━━「🧾」━━━

آپارتمان واقعا لوکسی بود با اسباب و وسایل مینیمال و مدرن و ترکیبی از رنگ‌های خاکستری  و سفید به همراه دیوار شیشه‌ای وسیعی که به بالکن بیرون متصل بود. همه‌چی تمیز و مرتب بود و به‌صورت بی‌نقصی در بهترین مکان‌ قرار داشتند طوری که دیدنشون لذت‌بخش بود.

ییبو متوجه شد چیزی به‌سرعت به پشت مبل حرکت کرد. دزدکی و با دودلی نگاهی مینداخت و بعد از اینکه به اندازه کافی احساس امنیت کرد صورت خودش رو به ییبو نشون داد.

اون یک گربه خاکستری-سفید مانچکین بود. حتی گربه‌ش هم خاکستری سفید بود!

"هی کوچولو... " یی‌شوان بی‌اختیار خم شد و دستش رو برای گربه دراز کرد.

گربه میویی کرد وقتی یی‌شوان اون رو گرفت و نوازشش کرد درهمین حین از آپارتمان هم بازدید می‌کرد.

ییبو کوله‌پشتیش رو زمین گذاشت و در شیشه‌ای رو باز کرد تا بیرون رو چک کنه. بااینکه دیوار شیشه‌ای قابل حمله به‌نظر می‌رسید ولی طراحی بالکن برای امنیت فرد داخل خوب بود چون بالا اومدن ازش و شکستنش اسون نبود.

"به‌نظرت تیراندازها می‌تونن اینجا بهش برسن؟" ییبو درحالی که به پایین نگاه می‌کرد و چشم می‌چرخوند تا هر ساختمون نزدیک رو پیدا کنه،گفت.

یی‌شوان به‌دنبال ییبو وارد بالکن شد و به اطراف نگاهی انداخت. "بستگی به اسلحه داره"

ییبو سر تکون داد. پس ممکن بود. "میرم بالا رو چک کنم"

"باشه"

ییبو دری رو سمت راستش پیدا کرد و بازش کرد. اتاق شیائو جان بود که این اتاق هم با دیوار شیشه‌ای احاطه شده بود. اتاق رو ترک کرد و در دیگه‌ای پیدا کرد که اتاق مهمان بود. پس قرار بود اینجا  بمونه.

「𝐓𝐡𝐞 𝐔𝐧𝐞𝐱𝐩𝐞𝐜𝐭𝐞𝐝␋𝐁𝐉𝐘𝐗」Donde viven las historias. Descúbrelo ahora