First & last sex (kookgi)

400 26 19
                                    

First & Last sex⇛اولین و آخرین سکس

ژانر:اسمات ، سداند

با بی‌حالی قدماش رو همراه خودش روی زمین میکشیدسرش رو بلند میکنه و نگاهی به آسمون تیره میندازه

Oops! Bu görüntü içerik kurallarımıza uymuyor. Yayımlamaya devam etmek için görüntüyü kaldırmayı ya da başka bir görüntü yüklemeyi deneyin.


با بی‌حالی قدماش رو همراه خودش روی زمین میکشید
سرش رو بلند میکنه و نگاهی به آسمون تیره میندازه .
ماه اونشب کامل بود . این بیشتر عصبیش می‌کرد.
پوزخندی میزنه و انگشت فاکش رو به آسمون میگیره:
_نمیزارم همه چی به خواسته تو پیش بره .

بعد از این حرفش راهش رو کج میکنه و به سمت نزدیک ترین بار میره .
وارد کوچه تنگ و تاریکی میشه .
تابلو های نئونی که هر ثانیه چشمک میزدن ، اون کوچه رو کمی روشن میکردن . صدای وزوز چراغا رو مخش بود.
بی‌اهمیت به نور قرمز چشمک زن که باعث سردش میشد ، دستش رو روی دستگیره در میزاره و اون رو فشار میده .

با باز شدن در ، صداهای خفه ای که تا الان میشنید ، واضح تر شنیده میشه و سردردش رو شدید تر میکنه .
قدماش رو به داخل بار زیرزمینی میزاره و از پله ها پایین میره .
نیشخندی به ضعف و لرزش پاهاش موقع پایین اومدن میزنه ‌. یادش میاد قبلا آرزو داشت که یه ورزشکار بشه.یه ورزشکار که باعث افتخار کشورش باشه .
ولی زندگی، انگشت فاکش رو به طرفش گرفت و پوزخندی به تمام ارزوهای بچگانش زد .

با قدم گذاشتن به داخل سالن اصلی بار، چند نفر نگاهی بهش میندازن و دوباره بی توجه به اون ، به کارشون مشغول میشن .
بی‌اهمیت به اطرافش ، به طرف صندلی های کنار میز بار میره و روی یکیشون میشینه که توجه بارمن بهش جلب میشه .

بارمن با دیدن پسرک ریز جثه ای ، توی کاپشن کهنه ای به رنگ سبز لجنی ، به سرعت لیوان توی دستش رو روی میز میزاره و به طرفش میره .

خم میشه و دستش رو به کلاه بزرگ کاپشن که صورت اون پسر رو پوشونده بود میرسونه و تا نصفه بالا میکشه که باعث میشه صورت سفید و رنگ پریده اون پسر معلوم بشه :
_اینجا چیکار میکنی یونگی؟

یونگی با عصبانیت دست اون رو از کلاهش کنار میزنه که دوباره صورتش پشت کلاه سبز رنگش پنهان میشه .

سوکجین پوفی از کلافگی میکشه و ایندفه با خشونت ، دو طرف لبه کلاهش رو میگیره و بالا میبره.

یونگی چشمای عصبانی غرق خونش رو به چشمای خشمگین و نگران سوکجین میدوزه . بالاخره به خودش زحمت میده تا از حنجرش کار بکشه:
_ب ت ربطی نداره من چه غلطی میکنم .

BTS(ONE-SHOT)Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin