[دُر یک کلمه رومانیایی است. این کلمه به معنی: احساس دلتنگی که هنگام از دست دادن عزیزی رخ می دهد]
'نامه اول'
قلب از تپش افتاده من!
امروز موفق شدم بعد از یک ماه از خونه خارج بشم،باورت میشه من که این همه ادعای عاشقی داشتم یک ماه بدون وجود تو دووم آوردم ؟ ولی این من خیلی دلش برات تنگ شده،انقدر بی فکر شدم که حاضرم پیش من باشی حتی اگه هیچوقت چشم هات رو باز نکنی. همین که گرمای تنت بهم ثابت کنه تو زنده ای می تونم نفس بکشم و از این همه دلتنگی رها بشم. این تهیونگ نیاز داره به شنیدن صدای جونگ کوکش، وقتی که با ذوق دست هامو توی دست هات می گرفتی و ازم می خواستی رو به روت روی تخت بشینم. این تهیونگ دلش تنگ شده که باهاش قهر کنی، بعدش من برای آشتی کردن پیش قدم بشم و از خنده هات بعد از اشتی کردنمون ذوق زده بشم. همش یک ماه گذشته از روزی که دکتر از اتاقت اومد بیرون و من قطره اشکی که روی گونش سر می خورد رو دیدم، همش یک ماهه که نفست رو زیر گوشم یا روی لب هام حس نکردم، برق چشماتو ندیدم و گرمی تنت رو نچشیدم ولی انقدر روزا نگذشته که گاهی فک می کنم هنوز دم در اتاقت ایستادم و به تلاش دکتر ها برای زنده موندنت نگاه می کنم. من از اولش هم می دونستم که قراره روز ها بدون تو نگذره. حالا من با این قلبی که دیگه نمی تپه چیکار کنم؟ جونگ کوکِ تهیونگت، من اینجا نشستم. توی همون پارکی که برای دیدن بچه ها می اومدی، ولی انقدر تنهام که حتی کسی نیست تا اشک هام رو پاک کنه.
تهیونگ ساکن غصه ها
_____________________________
ناکس صحبت می کنه❤️
سلام عزیز های من🌱❤️
عذر می خوام بابت تاخیر اپ ولی از امروز هر روز اپ می کنم فیکشن رو چون فیکشن فول شده و آمادس😅
اسمش رو عوض کردم و یه اسم قشنگ تر گذاشتم 🥲💜
یه سر به دیلیم بزنین اگه دوس داشتین😘
https://t.me/nahaldaily
YOU ARE READING
Dor
Fanfictionمی نویسم برای تو! برای تویی که کیلومتر ها دور تر به نظر می رسی🙂 و من اینجا تنها خون های جاری شده از چشم هایم را با گوشه لباسم پاک می کنم و می نویسم. همچنان برای تو برای تویی که فاصله دار از من میان گل ها نشسته ای... بدون آغوشم؟بدون نفست؟ کاپل:تهکو...
