part²

656 99 4
                                    

باید کسی رو که برای دیدنش به اینجا اومده بود پیدا میکرد.
___________________

دستش رو پر از آب سرد کرد و روی صورتش پاشید
توی آینه به خودش نگاه کرد
سفید شدن صورتش رو حس میکرد پس چند بار محکم روی لپ هاش کوبید تا شاید یکم قرمز بشن و رنگ بگیرن

دستش رو روی شکمش فشار داد
تنها آرزویی که اون لحظه داشت ناپدید شدن اون حجم از فشار شدیدِ توی بدنش بود

بالاخره خودش رو به دفتر دکتر مدرسه رسوند و بدون این که در بزنه وارد شد و خودش رو روی تخت انداخت

آقای لی، دکتر مخصوص مدرسه، بهتر از هر کسی با درد های سوبین آشنا بود و دلیلش رو خوب میدونست پس بدون ذره ای تعجب از پشت میزش بلند شد و سمت سوبین رفت

+بهت گفته بودم اگر ادامه بدی بدتر میشه

سوبین دندوناش رو روی هم فشار داد و با صدای نسبتا آرومی که از اتاق بیرون نره و حالت تحکمی گفت:
_فقط خفه شو و اون قرص لعنتی رو بیار

+سوبین من شرایطت رو میدونم ولی اگه به خانوادت-

پسر کوچک تر از شدت درد دستش رو روی تخت کوبید و این بار با صدای بلند تر داد زد
_دهنتو ببند و کاری که گفتم بکن، هنوز یادم نرفته با یکی از دخترای مدرسه رابطه داشتی هوم؟ توی چیزی که بهت مربوط نیست دخالت نکن!

________________________

توی سالن شلوغ مدرسه دنبال یک چهره آشنا میگشت، کسی که سال ها بود برای دیدن دوبارش انتظار کشیده بود و به امید دیدنش به کره برگشته بود

+ هی چوی یونجون!

با شنیدن صدایی که از پشت سرش‌میومد لبخندی زد و بدون لحظه‌ای مکث چرخید

_کانگ تهیون!

پسر کوچیک تر جلو اومد و با گرفتن دست یون و زدن شونه هاشون به هم بهش خوش آمد گفت
_میدونی چند وقته ندیدمت پسر؟

تهیون نگاهی به سر تا پای یونجون انداخت و ابروهاشو کمی بالا برد

+تقریبا سیزده سال شاید؟ ولی هیونگ تو خیلی-

یونجون دستش رو سمت موهای تهیون برد آروم به همشون ریخت

_خیلی تغییر کردم نه؟

تهیون با حالت منزجر شده ای سرش رو عقب کشید
+کاش به جای خوشتیپ شدن یکم اخلاق پیدا میکردی

یونجون خنده صداداری کرد و با رد شدن چند تا دختر از کنارشون و شنیدن اسم خودش بین پچ پچ های اونا لبخند فیکی زد و نگاهش رو ازشون گرفت
_بنظرت میتونیم یه جای خلوت تر حرف بزنیم؟

+ اره چرا که نه

________________

روی پله های ورودی مدرسه نشست و به تهیون اشاره کرد تا کنارش بشینه
عینکش رو از پشت گوشش برداشت و روی چشماش گذاشت
دستاش رو روی زمین محکم کرد تا بتونه بهشون تکیه بده

Make me +18Where stories live. Discover now