〨 15 - ویدیو 〨

211 41 86
                                    

Woman

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Woman.Life.Freedom🕊⚘️

پرواز عشق / قسمت پانزدهم : ویدیو
موزیک : Like we wrote
هشتگ موزیک در تلگرام : #FL15

ووت بده تا یادت نرفته •-•

___________________________________

با تابیدن خورشید هوا روشن شد و نور تابان به آرومی فضای خونه رو روشن کرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

با تابیدن خورشید هوا روشن شد و نور تابان به آرومی فضای خونه رو روشن کرد. ساعاتی از روز گذشته بود که جانگکوک پلک هاش لغزید و باز شد.
درحالی که تهیونگ رو در آغوش کشیده بود و توی حس آرامش غوطه‌ور بود، خودش رو طوری که تهیونگ بیدار نشه به آرومی عقب کشید و از روی تخت بلند شد. با دیدن ساعت دیواری بالای تخت که ۱۲:۳۰ رو نشون میداد تعجب کرد. تهیونگ نباید بره کمپانی؟

به چشم های بسته و صورت غرق خوابش خیره شد و لبخندی زد. شاید بهتر بود بیدارش کنه اما بنظر می اومد اون خیلی خسته‌ست. پس بیخیال بیدار کردنش شد و فقط به قشنگیاش چشم دوخت.

با دیدن چهره معصومش دوباره صحنه اون شب از جلو چشم هاش رد شد و لبخند از روی لب های کوک جان باخت. نگاهش از صورت ته به سمت بدنش تغییر مسیر داد. کبودی های روی بدنش از بین رفته بودن اما با این حال جانگکوک نمیتونست بی تفاوت بمونه. دلش میخواست بیشتر راجع به کسی که یه عمر با تنفر ازش سیر کرده بود؛ بدونه.
جالب بود که اون بیرون شاید آدم ها حتی از سایز کفش های تهیونگ هم خبر داشته باشن اما برای جانگکوک، تهیونگ آدمی بود که تازه داره کشفش میکنه، چون تازه حماقت احمقانه‌شو کنار گذاشته بود و داشت تهیونگ واقعی رو میدید. میدید که اون با استعداده؛ صداش، رقص هاش، ترانه ها و همه چیزش پر از استعداد بود. زیبا و دوست داشتنی بود و میتونست مثل یه ستاره بدرخشه.

-⛓️پـــــــرواز عـــــــشـق⛓️-Where stories live. Discover now