Woman.Life.Freedom🕊⚘️
پرواز عشق / قسمت شانزدهم : فرشتهی من
موزیک : Edi Mac how to speak
هشتگ موزیک در تلگرام : #FL16★ ووت بده تا یادت نرفته •-•
___________________________
چند دقیقه ای از وقتی که داشت اطراف رو دنبال تهیونگ میگشت گذشته بود.
" لعنتی کجا رفته؟ "
قریبا تمام طول راهروها و حتی طبقه های دیگه رو هم چک کرده بود اما اثری از تهیونگ دیده نمیشد. پیش خودش گفت شاید اون برگشته خونهش و کمپانی رو ترک کرده. با این فکر به همکف برگشت و سمت پارکینگ قدم برداشت." معلومه این شین کجاست؟ چرا امروز تهیونگ نیومده؟ "
جانگکوک با شنیدن اسم ته و فامیلیه منیجرش، سرعت قدم هاشو کم کرد و متوقف شد. کمی عقب تر، زنی خوش قامت رو دید که دست به سینه منتظر جواب ایستاده بود و با اخم های درهم از مسئول پذیرش سوال میپرسید." تهیونگ اومده خانم "
پسری که پشت شیشه نشسته بود گفت و زن متعجب پرسید: جدی؟ پس کجاست؟ چرا سر تمرینش نیومد؟" چند دقیقه پیش دیدم رفت اتاق ضبط "
" اونجا رفته چیکار؟ امروز که ضبط ندارن. حالش خوب بود؟ "
پسر: " نمیدونم صورتشو ندیدم"
حرف هاشون جواب سوال توی سر جانگکوک هم داد. چشمش به تابلو راهنما افتاد و توجهش رو از اون دو نفر گرفت تا به سمت اتاق ضبط حرکت کنه.
جای سر راستی نبود. برای همین مدام برای پیدا کردن اون اتاق باید از تابلو ها کمک میگرفت.
حالا که داشت فکر میکرد، شاید بهتر بود اون لحظه که تهیونگ توی سرویس بهداشتی کنارش ایستاده بود، دیدن اون فیلم رو تموم میکرد. احتمالا الان که فیلم رو دیده، ته حس بدی نسبت به خودش پیدا کرده. به اتاق مورد نظر که رسید، آروم درو باز کرد و داخل رفت. باید به تهیونگ میگفت که اون مقصر هیچ چیز نیست. باید بهش میگفت وقتی اینطور مورد آزار دیگران قرار میگیره اشتباه ترین کار همین سکوت کردنه.داخل رفت و به اطراف نگاه انداخت. یه اتاق متوسط که جنس دیوار هاش از چوب تیره رنگ بود و حس قدیمی بودنش فضاش تضاد زیادی با وسایل مدرن داخل اتاق برقرار میکرد.
ESTÁS LEYENDO
-⛓️پـــــــرواز عـــــــشـق⛓️-
Fanficسایه های دورت رو محو میکنم. زندگیت رو روشن میکنم. بال هات رو می بوسم و به اوج گرفتنت خیره میشم . خیره خیره ، طوری که انگار ، تا به حال چیزی جز " تو " ندیدم . ____________________________________ چکیده داستان : کیم تهیونگ ، معروف ترین آیدل سولو کار...