Part 09

1.4K 221 163
                                    

«میگن عاشق کسی باش که تو رو میبینه
وقتی برای همه ناپدید بودی »

+ تو چی گوگ ؟
تو هم منو میبینی ؟
من برا همه دارم ناپدید میشم اینجا .
همه به فکره منفعته خودشونَن .
مَن تنها موندم گوگی .
حس بچه آهویی رو دارم که این گرگآ براش دندون تیز کردن .
گوگی میدونی امروز مجبور شدم برم به رشته ی هنر .
همیشه دلم میخواست دفاع شخصی یاد بگیرم و تنها دلیلش هم تو بودی .
آخه میخوام از اون بچه دندون خرگوشی محافظت کنم .
هنوزم قَده یه هَویجی گوگی  ؟
اگه بیای برات هَویج میکارَم .

خنده ای به فکره بچگونه ی خودش کرد .

+ آخه میدونی دلم میخواد بآن بآنَم رو ببینم که چجوری لای بوته ها داره برا خودش هَویج میکنه .
بعد وقتی هَویجِتو پیدا کردی بدواَم بیام پیشت .
بعدش با دیدنِ اون خنده ی دندونیت دلم بخواد ببوسمت .
اونقدر ببوسمت که تشنگیم تموم بشه .

+ یکی از دوستام راجبه تو میدونه .
کم و بیش براش تعریف کردم ماجرامونو .
امروز میدونی ازم چی پرسید ؟

[ بهم گفت : تا حالا شده از اینکه این همه براش ایمیل میفرستی و جواب نمیده ناراحت شده باشی ؟ پشیمون شدی از کارت ؟
منم بهش گفتم : نه ! من اون لحظه که براش تایپ میکنم وارد دنیای شیرینِ خودم میشم ، هرچند اون دنیا از بیرون بخاطره جواب ندادنت تلخ دیده میشه .
ولی خوشحالم از اینکه دارم براش مینویسم چون اون لحظه خودمَم !
آدم مگه بابت خودش بودَنَم پشیمون میشه ؟ ]

+ گوگی من با تو اینجا میتونم خودم باشم ،
شاید آدم‌هایِ بیرون ناراحتم کنن و روزمو برام تلخ کنن ولی من اینجا کناره تو خودمَم .

زیر لب با خودش تکرار کرد و روی کاغذ نوشت :

+ من کناره تو دلم میخواد خوده واقعیم باشم ،
+بدونِ ترس سرمو بزارم رو شونه هات .
+ بدون ترس و اضطراب لمس شدنو حس کنم .
+ میشه خودمو برات لوس کنم ؟
+ من جز تو کسیو ندارم که اینکارارو براش بکنم .
+ تو تنها آدمی هستی که دلم میخواد باهاش همه چیو تجربه کنم .
+ برگرد گوگی ..
+ برگرد و بزار بچه آهوت نفس بکشه هوایی که پَس میدیو .

+ از طرفه ته ته دِلتَنگ ....

✨✨✨✨✨✨✨

بلَک سُوآن

پارت نهم

توی ماشین نشسته بود و داشت سمته دانشگاه میرفت ،
باورش نمیشد بالاخره بعد از هیجده روز از اون خونه بیرون اومده ..

[ چند دقیقه پیش

صبح بعد از دوشی که گرفت ، لباساشو پوشید ، با استرس سمته در رفت ، وقتی دید در به راحتی باز شد جیغی از سر خوشحالی کشید که بلافاصله دستشو روی دهنش چسبوند .
نگاهی به دورو بَر انداخت و وقتی کسی رو ندید لی لی کنان سمته پله ها رفت .
نفس عمیقی کشید و کش و قوسی به بدنش داد

VENA AMORIS Where stories live. Discover now