𝗥𝗮𝗽𝗲 ⛔️ تجاوز

3🩸

_ هی هی پسر چت شد تو لعنتی

عصبی در اتاق رو باز کرد

_ یونگی این بچه چش شد

یونگی که تا اون موقع منتظر بود سریع از جاش بلند شد

_ چی شد؟ کوک چی شد؟
_ نمیدونم یهو بیهوش شد
_ خدا لعنتت کنه بهت گفتم مریضه

جونگ کوک رو کنار زد و وارد اتاق شد

_ تهیونگ، پسر نگاهم کن
_ یونگی!
_ خفه شو یه تیکه قند بده به من بعدش زنگ بزن دکتر بیاد
_ خیل خب میگم جیهوپ بیاد
_ جیهوپ؟ احمق تیر نخورده که اون مردک زن‌نما بیاد، زنگ بزن اورژانس بیاد
_ نمیشه بعدش به جرم تجاوز میگیرن منو

اینو وقتی گفت که قند رو داد دست یونگی و داشت نگاه میکرد که چجوری قند رو زیر زبون پسر می‌گذاشت

یونگی خودش هم از این همه صبری که به خرج داده بود داشت تعجب میکرد

_ اول زنگ بزن به اون جیهوپ رو مخ بعدش یه کوفتی بکن پات، هی جلو من اینجوری راه نرو

_ تهیونگ خواهش میکنم چشمات رو باز کن، بدنش خیلی سرده
_ یونگی، جیهوپ میگه داروی خاصی مصرف میکنه؟ فکر کنم میخواد سرراه بگیره
_ بده من گوشی رو

با حرص گوشی رو از دست کوک کشید

_ چیزی به اسم دیابت استرسی یا عصبی به گوشت خورده؟
_ چیزی به اسم سلام به گوش تو خورده؟
_ کاش فقط خفه شی جیهوپ
_ نه چی هست؟
_ خدایا دارم دیونه میشم، این بچه دیابت استرسی داره قندش میوفته، برو داروخونه توضیح بده یه دارویی کوفتی بگیر بیا

و بلافاصله تلفن رو قطع کرد

ده دقیقه گذشت و یونگی تنها پیش تهیونگ بود و کوک اونا رو از اتاق بیرون کرده بود تا بتونه بخوابه

_ یه آدم چقدر میتونه بیچاره باشه؟ دلم برات میسوزه، برادرت مجبور شد تو رو بده دست این آدم و این آدم بعد از اینکه باهات مثل یه حیون رفتار کرد مثل یه آشغال انداختت بیرون

یونگی دستای تهیونگ رو گرفت که متوجه شد دمای بدنش پایین تر اومده

_ شاید اون کله خر فردا منو بکشه ولی نمیزارم امشب بمیری

دست برد زیر زانوهای تهیونگ و بلندش کرد و از عمارت خارج شد و سمت بیمارستان روند.
در طول مسیر به جیمین زنگ زد

_ الو الو یونگی الو
_ قشنگ گوش کن چی میگم
_ ته چیزیش شده؟
_ ببین بهم قول بده که هرچی گفتم مو به مو اجرا میکنی

جیمین تند تند سر تکون داد غافل از اینکه یونگی نمیتونه ببینه

_ باشه باشه
_ دارم تهیونگ رو میبرم بیمارستان
_ ته چی شده؟ سر داداشم چه بلایی آوردید یونگی بهت گفته بودم، میکشم اون مرتیکه رو میکشم بعدش تو رو به فاک میدم
_ خفه میشی یا قطع کنم؟