6⚜️

1.2K 116 21
                                    

_ تهیونگ پسر فاک

دست انداخت دور گردن تهیونگ و کشیدش بالا

_ تهیونگ، نگاهم کن، پسر نگاهم کن
_ ولم کننن
_ چیزی نیست تموم شد، تموم شد آروم باش
_ ولم کننن
_ ته لطفا لطفا خواهش میکنم نگاهم کن

تهیونگ به چشمای یونگی نگاه کرد

_ چرا اونی که باید بمیره تو باید باشی؟ چرا تو؟
_ چی؟
_ بهش فکر کن
_ تو میگی
_ من چیزی نمیگم، تو خودت به خودت بگو هوم؟
_ نمیخوام زنده بمونم، دیدی دیگه حتی هیونگم هم منو نمیخواد
_ من میشم هیونگت باشه؟ فقط زنده بمون خواهش میکنم، لعنتی تو چرا باید بمیری؟
_ هیونگ؟
_ آره رو من حساب کن، باشه؟

منتظر تهیونگ بود

_ باشه تهیونگ؟ بهم قول بده اول انتقامت رو میگیری بعد برای زندگیت تصمیم میگیری

( _ چرا اونی که باید بمیره من باید باشم؟ )

_ چه جوری؟
_ تهیونگ اون دنبال چیه؟ خلع چیو تو زندگیش داره؟ خودت باید راهش رو پیدا کنی. بهم قول بده

( _ چرا اونی که باید بمیره من باید باشم؟ )

_ قول میدم

یونگی که خیالش راحت شده بود سر تکون داد

_ خوبه من میرم بیرون سریع دوش بگیر بیا بیرون برات غذا میارم باشه؟
_ باشه
_ باشه؟
_ باشه هیونگ
_ آفرین پسر

بعد از رفتن یونگی از وان بلند شد و جلوی آیینه وایستاد
( _ چرا اونی که باید بمیره من باید باشم؟ )

با لبخند داشت خودش رو نگاه میکرد

_ ولی کیم تهیونگ امروز واقعا مرد و با اینی که جلوی آیینه است هیچ شباهتی نداشت

بازم خندید و بعد از برداشتن حوله ای از حموم خارج شد.
ولی یه نفر هم باید کیم جیمین تنها رو نجات میداد :)
جیمینی که دل برادرش رو شکسته بود
لحظه ای که یونگی براش آدرس عمارت جئون رو فرستاده بود و گفته بود بره و سفته های پدرش رو پس بگیره فهمیده بود یه جای مشکل داره. یونگی اینبار حتی تهدیدش هم نکرده بود ولی جیمین می‌ترسید از آسیب دیدن برادرش می‌ترسید

وقتی مقابل جئون نشست و سوال های مسخره اش رو شنید فهمید که برای هزارمین بار باید بازی کنه چرا که تلویزیون خاموش کنار جونگ کوک تصویر غمگین برادرش رو نشون میداد. واضح بود جونگ کوک نمی‌خواست برادرش رو رها کنه پس اون باید میکرد، اون باید رهاش میکرد تا آسیب نبینه. کلمات نفرین شده رو به زبون آورد و بعد اون عمارت نحس رو ترک کرده بود. حالا اونم مثل برادرش قصد خودکشی داشت ولی اینبار کسی نبود که بخواد نجاتش بده :)

تهیونگ بعد از اینکه معده اش رو به سختی پر کرد تازه متوجه شد جونگ کوک رو مدتیه که ندیده

 𝗥𝗮𝗽𝗲 ⛔️ تجاوزWhere stories live. Discover now