اومدم با یه داستان جدید، حال کنین😌
بریم که خلاصه رو داشته باشیم :)♤•♤•♤•♤•♤•♤
هر انسانی تو دنیا، رشتهی قرمزی به انگشت کوچیکهی دستش وصله و با ملاقات کردن شخص مقدر شده در سرنوشتش، رشتهها به هم وصل میشن.
کای، پسر استثناییای بود که میتونست رشتههای سرنوشتی که به مردم وصل هستن رو ببینه.. و اونارو برای همیشه از هم جدا کنه. ولی یه نقصی وجود داشت، اینکه خودش هیچ رشتهی قرمزی نداشت...
درسته که همهی آدما با کسی که در سرنوشتشون هست، ملاقات نمیکنن.. ولی بازم ریسک کردن براش کای داستانمون سخته :)+ تا ابد به کسی تعلق ندارم، این تقدیر منه..
♤•♤•♤•♤•♤•♤
خوشتان آمد آیا؟ 🦦
خوشحال میشم موقع خوندنش نظراتتون رو بشنوم🥺⚘دوستان بهتون بگم اینم مثل داگز، از روی یه مانگا مینویسم، پس هر هفته سر وقت آپ میش🌱
YOU ARE READING
𝑹𝒆𝒅 𝑺𝒕𝒓𝒊𝒏𝒈 𝑶𝒇 𝑭𝒂𝒕𝒆↬ᶠᵘˡˡ
FanfictionName: رشتهی قرمز سرنوشت Couple: Sekai ❤🩹 Genre: Fantasy • Romance • Angst • Smut Up Day's: Saturday Channel: @Drk_fiction