+ یه سفر کاری؟
روی مبل نشسته بود و کنجکاو به سهون خیره بود.
_ آره. چهارشنبهی هفتهی آینده، باید برم 'آناگویا' برای یه شب.
+ از وقتی داریم با هم زندگی میکنیم، این اولین بار نیست که میری سفر کاری؟
سهون لبخندی به روش زد و با خوردن چند جرعه از قهوهش، جوابش رو داد.
_ بخاطر اینکه تامین کنندههامون قبلا تو همین نواحی بودن. حتی برای منم از آخرین سفر کاریم خیلی میگذره.
سوالی ذهنش رو درگیر کرده بود، ولی نمیدونست چطور باید بپرسه تا مشکوک نباشه. نفس عمیقی کشید و تصمیم گرفت بالاخره لبهاش رو از هم فاصله بده.
+ تنها میری؟
_ نه، قراره با مدیر بخش لا برم.
+ م...هم...
چیزی که میدونست، ولی سعی میکرد به خودش درست نبودنش رو ثابت کنه. ( چقدر ساده لوحانه... ) بدون نگاه دیگهای به سهون، آروم شروع به خوردن قهوهش کرد.
سهون نگاه مشکوکی بهش انداخت و ابرویی بالا انداخت.
_ جونگین! میدونی که اتاقای هتل جدان؟
+ آره، معلومه که میدونم. اینطور نیست که برای همچین چیزی نگران باشم...
جملهی دومش رو زیرلبی به خودش گفت. سهون با انداختن دستش، به دور شونهش، اون رو توی بغلش کشید و سرشون رو به هم تکیه داد. جونگین برای اینکه قهوهش نریزه، اون رو دو دستی چسبید.
_ قبلنا حتی روزای زیادتری بود که همو نمیدیدم، ولی الان حتی فکر ندیدنت هم سخته...
با حالت زاری جملهش رو تکمیل کرد و بغلش رو محکمتر کرد.
+ برای اینکه ما کل روزامون رو اینطور مثل چسب به هم چسبیدیم!
نگاهش همش اطراف در حال چرخش بود. سهون لبخند رو لبش نشست و با گرفتن تکیهی سرش، به صورتش نگاه کرد.
_ هاهاه... درسته! و من تا روزی که برم، همینطور آویزونت میشم.
بعد گفتن جملهش، یه دفعه روی صورتش خم شد و شروع به بوسیدن لبای روبهروش کرد. بدون جدا شدن ازش، ماگ رو از دستاش گرفت و روی میز گذاشت، تا به ادامهی کارشون برسن... :)
♤•♤•♤•♤•♤•♤
انتظار شما: اسمات کامل و طولانی🔥
من به همراه کرم درونم🐛: ندیدم، نشنیدم، نخوندم👀
شما: 🤡🔪
من: 🙂🏃♀️
♤•♤•♤•♤•♤•♤+ آه.. هاههه
با سرعت داخلش ضربه میزد. نالههای بلند و پشت سر همش کل فضای خونشون رو گرفته بود و جلوی شنیده شدن غیژ غیژ مبل رو میگرفت.
+ واییی!!! آه نه... نمیتونی، اونجا نه...
با احساس اینکه به نقطهی حساسش ضربه خورده، سعی کرد جلوی سهون رو با دستاش که روی شکمش گذاشت بگیره، ولی تاثیری نداشت.
YOU ARE READING
𝑹𝒆𝒅 𝑺𝒕𝒓𝒊𝒏𝒈 𝑶𝒇 𝑭𝒂𝒕𝒆↬ᶠᵘˡˡ
FanfictionName: رشتهی قرمز سرنوشت Couple: Sekai ❤🩹 Genre: Fantasy • Romance • Angst • Smut Up Day's: Saturday Channel: @Drk_fiction