نگاه هر دو خیره بود به کریستوفری که بعد از شنیدن حرفهای جونگین به فکر رفته بود.
جونگینی که خسته و بیحال روی کاناپه دراز کشیده و به سقف خیره شده بود. رنگ پریده و سردی بدنش نشون میداد که روزهای سختی رو گذرونده.سکوت بین اون پنج نفر با صدای خستهی جونگین شکسته شد:"نمیدونم چیشد که راجع به اون تقاطعهای انرژی بهمون گفت. تا جایی که من میدونستم خطوط انرژیهای سرخ و سفید که از انرژیهای منفی و مثبت مخلوقات سیاره ساخته میشد، مثل خطوط جغرافیایی دور زمین کشیده شدن و تو بخشهایی همدیگه رو قطع میکنن. هر کدوم از این تقاطعها هم اغلب یک انرژی غالب داشت. باورم نمیشه که فانتوم تونسته چنین تقاطع قدرتمندی رو بدون اینکه احساس بشه به وجود آورده باشه. این انرژی زیادی میخواد."
جیسونگ با اخم نگاهش کرد:"مایکل نگفت که این خطوط چطور ساخته میشن و یا از کجا میدونسته؟ کمتر کسی پیدا میشه که راجع بهشون بدونه."
جونگین سرش رو به نشونهی نه تکون داد:"تاکید کرد که وارد اون منطقه خلا نشیم چون این یه تلهاس. نمیدونم میشه به حرفش اعتماد کرد یا نه اما به نظر نمیومد دروغ گفته باشه."
چانگبین نگاه از هلال روی سینهی کریستوفر گرفت و با اخم به میز خیره شد:"چرا باید از چیزی خبر داشته باشه که عدهی معدودی میدونن؟ باب هم به وسیلهی هلن از این خطوط آگاه شده، بقیه اطلاعات خیلی سطحی و سادهای دارن، کمتر کسی میدونه که ساز و کار اون خطوط چطوره. من نگرانم از اینکه این کار خودش یه تله باشه."
جیسونگ سرش رو به تایید تکون داد:"شانس آوردیم که قدرت درونی باب ازش دفاع کرد و اجازه نداد، کنترل رفتارش به دست مایکل بیفته."
باب به سختی بلند شد و نشست، اخمهاش در هم رفته بود:"وقتی چشم باز کردم و اونطور تهدیدم کرد، فکر میکردم کارم تمومه. اما حتی اگه موفق نشده باشه چندانم تمایل نشون نمیداد به این مسئله. آلفا بنگ حالا باید چیکار کنیم؟"
کریستوفر نگاهی به چانگبین انداخت تا جوابی ازش بگیره.چانگبین نگاهش رو بین جمع چرخوند و خطاب به کریستفور گفت:"باید کسی باشه که راجع به این مسئله اطلاعات بیشتری بهمون بده. حدسی دارم و برای اینکه ازش مطمئن بشم باید کسی رو ببینیم که بیشترین اطلاعات رو از این موضوع داره."
آلفای ماه نشان نیمچه لبخندی زد:"فکر کنم بدونم منظورت کیه! منم موافقم! سم رو میفرستیم سراغش تا اطلاعاتی رو برامون بیاره."
........
ما بین کتابها میچرخید و هر از گاهی یکی از کتابها رو بر میداشت تا نگاهی بندازه. در حقیقت منتظر شخصی بود که با هم برای دیدار قرار گذاشته بودن و تا اومدنش چند دقیقهای وقت داشت.سم بین قفسهها راه میرفت و کتابهایی که با موضوع تاریخ و به ترتیب جلد چیده شده بودن لمس میکرد، تا این که با قرار گرفتن شخصی کنارش ایستاد.
YOU ARE READING
꧁ 𝐽𝑢𝑛𝑔𝑙𝑒 𝑊ℎ𝑖𝑠𝑝𝑒𝑟꧂
Werewolf(کامل شده) ژانر: گرگینهای، سوپرنچرال، برومنس، استریت رمنس *در این فیکشن آلفا، امگا و بتا براساس رده بندی موجود در گلههای گرگ شناخته میشن. آلفا رهبر پک، بتا در رده بندی بعد از آلفا قرار میگیره ومیتونه جانشین آلفا بشه و امگاها پایینترین رده هستن* د...