🔴se1ch1

106 32 0
                                    

-چشم قربان.رسیدم بهتون اطلاع میدم.
موبایلشو خاموش کرد و چشمشو به جاده دوخت.
هوا بارونی بود و جاده مه الود کمکی به رانندگی نمیکرد.
دستشو تو موهاش کشید و به سمت بالا حالتش داد.
با علامت جی پی اسش که نشون میداد به مقصدش نزدیک شده، دستشو دراز کرد و از تو جیب کیفش شنودشو دراورد.
خواست به لباسش وصلش کنه که از دست افتاد.
-شت
خم شد و همونجور که با یه دستش فرمونو نگه داشته بود،سعی کرد شنود رو از زیر صندلی برداره.
با دیدن کامیونی که داشت از رو به رو نزدیک میشد،سریع صاف نشست و سعی کرد ماشینو به سمت راست خیابون هدایت کنه ولی لیزی زمین بهش کمک نکرد و تنها چیزی که قبل از بیهوش شدنش فهمید،این بود که برای برخورد نکردن ماشینش با کامیون،فرمون رو کامل به سمت راست چرخوند.

اول تیزر رو‌ از اون بالا ببینید بعد ادامه رو بخونید

گوشی پزشکی رو از تو گوشش دراورد و به مرد بیهوش روی تخت نگاهی انداخت.
سوهو:زنده میمونه؟
سرشو سمت سوهو چرخوند.
سهون:وضعیتش همونطوریه که بود.مطمئن نیستم میتونه دووم بیاره یا نه.ضربه ای که به سرش خورده شدید بوده.
بکهیون:یکاری بکن سهون.ما بهش نیاز داریم.
نگاهشو به بکهیون داد.
سهون:هرکاری تونستم کردم هیونگ.ضربه مغزی نشده ولی ضربه اونقدری شدید بوده که هنوز بهوش نیومده.بحز سرش بقیه بدنش اسیب جدی ندیده.
سوهو:همه ماشینو گشتی؟چیز دیگه ازش پیدا نشد؟
دی او:نه
خلاصه جواب داد و برگه هایی که تو کاپشنش قایم کرده بودو داخل تر برد.
سوهو:خوبه حداقل عکسشو قبلا دیده بودم میدونستم اینه.وگرنه که تو همون ماشین میمرد.
بکهیون:هکر برامون فرستادنا.اصلا مگه این قرار نبود فردا برسه؟چرا امروز تو جاده ی این مسیر بوده؟
سوهو:نمیدونم.سهون یکاریش کن سریع تر.واقعا بهش نیاز داریم. اون از هکر قبلی که اتوبوس بهش زد مرد.اینم از این.
بعد از گفتن حرفش،سمت میز خودش رفت و پشتش نشست.
سهون:ریونجین...بیا پیش این بمون اگه اتفاقی افتاد خبرم کن.
ریونجین:باشه.
سمت جایی که سوهو و بکهیون نشسته بودن رفت.
با باز شد در،نگاهشو از لپ تاپ جلوش گرفت و به شیومین و کای که وارد میشدن داد.
سوهو:چیزی دستگیرتون شد؟
کای:اوهوم...چون جلسه باید کاملا به صورت مخفی برگزار میشد و جلب توجه نمیکرد،راننده های جدید برای وزرا گذاشته بودن که هم برسونتشون و هم به عنوان بادیگارد ازشون محافظت کنه.راننده وزیر صنعت رو تو راه از مشینش پیاده کردم و خودمو جای رانندش زدم. بعدشم وقتی خواستم از ماشین پیادش کنم،شنود توی جیبش جا دادم و تمام مکالمات جلسشونو ضبط کردم.بعدشم داشتم از نهار مجانی که بهم دادن لذت میبردم که بعضیا یقمو گرفتنو از اونجا اوردنم بیرون.نهارمم کامل نخوردم.
بعدم چشم غره ای به شیومین رفت.
شیومین چشماشو چرخوند.
شیومین:واقعا نمیفهمم چطوری تحت هر شرایطی میتونی بخوری. من داشتم سکته میکردم از ترس اونوقت ایشون دولپی غذا میخورد.
کای:حداقل میذاشتی نوشابمو بردارم.
سوهو:خیل خب بسه.فایل شنودو بده من.
کای لپ تاپشو دراورد و فایل رو برای سوهو پخش کرد.
همه با دقت به فایل جلسه بین وزرا و رئیس جمهور گوش دادن.
بکهیون:پس اینطور که معلومه قراره یه توافق کاملا مخفی با امریکا داشته باشن تا دلار وارد کشور کنن.
سهون:خب اینکه کاری نداره.محلوله ای که دلارا توشن رو تو راه میزنینم.
سوهو:به این سادگی ها هم نیست.پای میلیاردها دلار پول وسطه. اونقدرا هم احمق نیستن که دلار رو اینجوری وارد کنن.بخصوص که قرداد مخفی هست.
بکهیون:پس چیکار میتونیم بکنیم؟
سوهو:باید راه های ارتباطیشونو هک کنیم.از اون طریق میتونیم بفهمیم نقششون چیه.
بکهیون:هکر از کجا بیاریم حالا؟این الدنگ که رو به موته.
ریونجین:بهوش اومد....بهوش اومد.
همون موقع ریونجین همونجور که نفس نفس میزد،گفت.
همه سمت تختی که پسر روش خوابیده بود،رفتن.
سهون بالا سرش ایستاد و ضربان قلب و چشماشو چک کرد.
سهون:اقا؟اقا صدای منو میشنوین.
مرد چشماشو سمت سهون چرخوند و سرشو اروم تکون داد.
سهون:الا بهم بگو کجات درد میکنه؟
-من...من کجام؟
سهون اخم ریزی کرد.
سهون:یعنی چی کجایی؟یادت نمیاد که امروز صبح چه اتفاقی افتاده؟ تصادفتو یادته؟
-تصادف؟
سهون:اسمت چیه؟
-نم...نمیدونم.
سوهو:یعنی چی؟
سهون:فراموشی گرفته.
همه با بهت سرشونو سمت سهون گرفتن.
سوهو:یعنی چی؟
دوباره تکرار کرد.
سهون:یعنی ضربه باعث فراموشیش شده.برای همینم تا الان بیهشون بود.
-من کجام؟
سوهو چشماشو بست و از اون اتاق کوچیک بیرون اومد.
بکهیون بالای سر بیمار رفت.
بکهیون:میشه یکم فشار بیاری؟هیچی یادت نمیاد؟
-نه...شما کی هستین؟من...من اینجا چیکار میکنم؟
ریونجین:چطور ممکنه؟
با بهت زیر لب زمزمه کرد.
سهون بعد از اینکه سرمشو بهش وصل کرد،برگشت پیش بقیه.
بکهیون:حالا چیکار کنیم؟
سوهو:نمیدونم واقعا.از این که چیزی در نمیاد ولی کار دیگه ای هم نمیتونیم بکنیم.باید فعلا باهاش بسازیم.
کای:این حتی اسم خودشم نمیدونه.یعد میخواین هک کنه براتون؟
-هک؟اینجا چه خبره؟
سمت اتاق برگشتن که پسر تازه وارد تو ورودیش ایستاده بود.
سوهو پیشونیشو مالش داد.
سوهو:بکهیون ببین میتونی یه چیزی ازش در بیاری؟
بکهیون:باشه.
سوهو:یه اسمی هم فعلا براش انتخاب کن.باید با یه چیزی صداش کنیم.
هر کدوم از بچه ها سمتی رفتن.
بکهیون:تبریک میگم فکر نمیکردم ادم بدردنخورتری از بابام پیدا کنم. واقعا رکوردشو زدی.
-چی میگی؟اول بهم بگین اینجا چه خبره.
بکهیون:خیل خب بیا بریم بشینیم .فقط یه اسم برات نیاز داریم.
-اسم؟
بکهیون:اره دیگه باید یجوری صدات کنیم.خودت چیزی مدنظر داری؟کودن چطوره؟بدردنخور چی؟
-من الان نه میدونم کیم نه میدونم کجام نه میدونم چیکار میکنم. بعد ازم اسم میخوای؟
بکهیون:اممم....بذار فکر کنم...لویی چطوره؟
-لویی؟
بکهیون:اره...قشنگه.
-اگه فک میکنی قشنگه
بکهیون:اره خیلی خوبه....لویی...از سرتم زیاده

🔴🔴🔴🔴

وقتی مطمئن شد کسی اون اطراف نیست،برگه ها و کارت هایی که از ماشین پیدا کرده بود رو دراورد و نگاهی بهشون انداخت.
وقتی تموم شد با بهت سرشو بالا اورد و به رو به روش خیره شد.
یه بار دیگه به کارت نگاه کرد و برای چندمین بار خوندش.
با صدای قدمای کسی،سریع اونا رو تو کاپشنش مخفی کرد.
کای:بیا شام
دی او:الان میام.
با رفتن کای،برگه ها رو زیر تختش توی یه صندوق قایم کرد و سمت بقیه رفت.

♦️Law & OrderDonde viven las historias. Descúbrelo ahora