Part²²

326 88 24
                                    

این پارت، پارت آخره.

•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~

فلیکس عقب نکشید.

معلوم بود که عقب نمیکشه! خیلی وقت بود که منتظر این لحظه مونده بود.

آروم دست‌هاش رو دور گردن چان حلقه کرد و توی گرمای بدنش حل شد.

وقتی بالاخره از لب‌های همدیگه دل کندن، چان لبخند بزرگی زد و معلوم بود از کارش خیلی راضی‌‌ـه.

"باید خیلی وقت پیش می‌بوسیدمت." همونجور که به فلیکس نگاه می‌کرد، گفت.

پسر کوچیکتر همینجوری سر جاش خشک شده بود و تازه مغزش داشت تحلیل میکرد که دقیقا چه اتفاقی افتاده.

بعد حس کرد یه موج الکتریسیته از بدنش رد شد.

"تو-"

"آره آره می‌دونم، لپام گل انداخته. لازم نیست به روم بیاری." فلیکس غر زد و صورتش رو توی گردن چان پنهون کرد.

چان هم فلیکس رو به آغوش کشید و با رضایت خندید. رسماً توی باسنش عروسی بود.

چند لحظه‌ای فقط از آرامش وجود همدیگه، لذت بردن.

"خدایا، حس می‌کنم دارم به فلیکس زیبام خیانت می‌کنم."

فلیکس با قیافه‌ی گیجی عقب کشید.

"چی؟"

"به جای فلیکس یه آبنبات کوچولو رو بوسیدم. ولی خب خیلی هم پشیمون نیستم، واقعا شیرین بود!"

فلیکس فکر نمی‌کرد گونه‌هاش بتونن بیشتر از این گرم بشن! با حرص و خجالت دستش رو مشت کرد و ضربه‌ای به شونه‌ی چان زد.

"آخ! آخرش شونه‌ام رو می‌شکنی!"

"حقته." فلیکس دوباره سرش رو توی گردن چان فرو برد و پسر بزرگتر فقط به خندیدن ادامه داد.

چند ثانیه با سکوت گذشت.

"چانی؟"

"چیشده بیبی؟"

"میشه دوباره انجامش بدی؟"

چان حتی یک لحظه رو هم تلف نکرد و به محض اینکه فلیکس صورتش رو از گردنش بیرون اورد، دوباره شروع به بوسیدنش کرد. دست‌هاش رو روی گونه‌های نرم پسر کک مکی گذاشت و به آرومی همونجور که بین بوسه لبخند میزدن، نوازششون کرد.

هر دو پسر توی دلشون خدا رو شکر می‌کردن که وقتی مشغول بوسیدن همدیگه بودن، کسی وارد کافه نشد.

وقتی از هم فاصله گرفتن، چان دوباره به جلو خم شد و بوسه‌ی کوتاهی به لب فلیکس زد.

"فکر می‌کنی جیسونگ چون بدون اینکه بهش بگم بوسیدمت، ازم عصبانی میشه؟"

فلیکس با خوشحالی خندید و برای بار صدم خودش رو توی بغل چان جا داد.

"برام مهم نیست."







•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~

حالا درسته که من گفتم پارت آخره، ولی هیچوقت نگفتم پارت ویژه‌ای در کار نیست =)

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jul 25, 2023 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

☕کافه لاته | چانلیکس☕Where stories live. Discover now