PART 4

299 36 26
                                    

___________

من تقریبا هال پذیرایی رو دیده بودم و سالیوان من و به قسمت های دیگه عمارت هدایت کرد تا اونجا هارو نشونم بده !
اول به آشپزخونه رفتیم که شامل دوتا سالن متوسط جدا میشد .

یکیش قسمتی بود که میزغذاخوری بزرگ و سلطنتی وسط بود که روش پر از دسته و شمع های سفید بلند براق و روشن بود .
پنجره های بزرگی داشت که شامل رنگ مشکی و کرم میشدن و نور خاصی ازشون به داخل سالن میتابید .

قسمت دیگه سالن شامل کابینت ها بود که داخلشون مواد غذایی قرار داشت و سینک ظرفشویی و یخچال بزرگی که وقتی بازش کردم فکم به طرز فاکی چسبید زمین :/

داخلش پر بود از کیسه های خون . سرنگ و سوزن و کلی جغد و خرجوش یخ زده که گردنشون دوتا سوراخ داشتند که نشون میداد ارباب ازشون خون خورده .

واقعا دلم میخواست ببینمش خیلی کنجکاو بودن و دلم میخواد دلشو بدست

بیارم یجورایی میخوام تحت تاثیر قرارش بدم !

عجیبه که دلم میخواد زودتر گردنمو در اختیارش بزارم ؟

بعد از اینکه با خدمتکارای مهم اشنا شدم و یه نگاه کوتاه به داخل کابینت ها انداختم از اشپزخونه اومدیم بیرون و به سمت طبقه پایین رفتیم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

بعد از اینکه با خدمتکارای مهم اشنا شدم و یه نگاه کوتاه به داخل کابینت ها انداختم از اشپزخونه اومدیم بیرون و به سمت طبقه پایین رفتیم .

یه استخر شیک و سرپوشیده که خیلی تمیز و خفنننن بود جوری که دلم خواست توش به فاک برم اهه واقعا حشری شدم معلوم نیس چمه !

در و برش گلدون های بزرگ و شیک چیده شده بود و کاملا تم خاصی داشت .

اره خلاصه یه نگاهم به اون اطراف انداختم

_پسرجون اینم استخره که بازم اینجا باید اربابت رو همراهی کنی !

+میدونم چقدر میگی فاکی

_اهم باشه اروم باش

_اهم باشه اروم باش

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
 My Vampire / خوناشام منWhere stories live. Discover now