⚜️𝑴𝒂𝒚𝒅𝒂𝒚 1⚜️

386 72 17
                                    

_لطفا کمربند هاتون رو ببندید، ممنون.

مهماندار با روی گشاده و لب های خندون رو به مسافرها گفت.

پرواز شماره ۴۵۰، ارتفاع ۳۸ هزار فوت، بر فراز جنوب دریای چین در حال پرواز بود.

_کاپیتان پارک چانیول صحبت میکنه، میخوایم توقف کوتاهی در هنگ کنگ داشته باشیم.هوای محلی ۲۹ درجه همراه با ابرهای پراکنده هست. امروز میتونه یه روز بهاری زیبا باشه. باز هم ممنون که پرواز با هواپیمای پرواز ۴۵۰رو انتخاب کردید.

_هی چانیول پرواز امروز ۴ ساعت و نیمه، بالاخره بعد از یه سال میتونیم این پرواز های طولانی رو تموم کنیم و یه راست برگردیم خونه.

بکهیون قیافه اش رو توهم کرد و ادامه داد:

_از این ماموریت های پی در پی پدر خسته ام. تا کی میخواد برای کارهای تجاریش از ما استفاده کنه.

چانیول که از غر زدن های دوست پسرش لذت میبرد، با لب های خندون منتظر ادامه اش شد.

بکهیون که این چهره ی چانیول براش عذاب آور بود با حرص گفت:

_من موندم وقتی حرص میخورم برات شبیه دلقک میشم؟ تو اصلا مطمئنی دوست پسرمی؟ شاید عذاب روحمی و خودم خبر ندارم.

_ببینم با یه بوس این دلخوری رفع میشه؟

_نه، بعدشم وسط پروازیم. دیوونه ای؟

_اهمم دیوونه تو.

_ها ها ها جمله کلیشه ای حال بهم زن.

_ببینم ابراز علاقه ام بهت حال بهم زنه؟

طوری بحث رو به نفع خودش عوض کرد که جا برای دلخوریه بکهیون نذاره.

_هی...من...منظورت....چیه؟
من اصلا...

_باشه بکهیون ادامه نده. کاملا متوجه منظورت شدم.

_هی چان، چرا اینطوری میکنی؟ بذار توضیح بدم...

_کافیه بک، تا نیم ساعت دیگه زمین میشینیم. بعدش میتونی کاملا به هر روشی که دلت میخواد توضیح بدی‌.

بکهیون سکوت کرد و ادامه نداد، مشخصا ناراحت بود‌. چانیول میدونست بکهیون هیچ منظور خاصی پشت حرفش نبود فقط عادت داشت کمی سر به سرش بذاره و همیشه خودش برنده بحث بینشون باشه. به قول بکهیون کرم داشت اونم از نوع...اهمم...بیخیال، نوع کرمش زیاد مهم نیست.

آسمون صاف بود و نسیم می‌وزید، امروز روز خوبی برای پرواز بود. ایرباس اِی سيصد و سی، از دو موتور رولز رویس ترنت ۷۰۰ نیرو میگرفت. تمام روند عملیات پرواز توسط کامپیوتر های پیشرفته هدایت میشد.

_کمربندتون لطفا.

کیم سوزی مدیر خدمات حین پرواز و مسئول نظارت بر ده عضو خدمات کابینه هست که به ۳۰۹ مسافر خدمت رسانی میکنه.

𝑴𝒂𝒚𝒅𝒂𝒚Where stories live. Discover now