حس بوسمون انگار فرق داشت با تمام بوسههای قبل و
حین رابطمون.
حس میکردم حالا انگار بیشتر بهم متصلیم. احمقانهست! اما اینطور حس میکردم که حالا دیگه کامال کوک رو برای خودم دارم. تمامشو.!
با قطع شدن بوسهای که ازش لذت میبردم، به خاطر نیازمون به تنفس، دستمو سمت صورت زیباش بردم. انقدر درگیر هوس و تحریک شدگی بودم که انگار نتونسته بودم به حد کافی ببینمش حالا که فکر میکنم از این پوزیشن خوشم نمیاد....
کاش توی اون لحظه میتونستم بیشتر چشمای ستاره
بارونش رو ببینم._خوبی عزیزم؟ درد داری؟
به حس درد فکر کردم و دنبالش توی بدنم گشتم ...
خب احمقانه بود اگه میگفتم نه چون درد داشتم اما خوب میدونستم مثل یه تمرین سنگین که تازه روز بعدش بدن درد اصلی رو حس میکنی، درد الانم که در حد سوزش و زق زقه قراره با گذشت زمان به درد تقریبا غیر قابل تحملی تبدیل بشه و پوست کوک رو بابتش بکنم. اما حالا دوست نداشتم حس بینمون رو خراب کنم.
پس به چشم هاش که هنوزم برق میزد از شدت هیجان و عشقی که میتونستم توی نگاهش ببینم، نگاه کردم و سرم رو به دو طرف تکون دادم.
_نه اونقدر. مواظبم بودی.
_هییییی سعی نکن ازم پنهونش کنی. میدونم که درد
داری جیمنا... باید بریم توی وان آب گرم تا حداقل قبل از شدید تر شدنش یکم شدتش رو کاهش بدیم.خواست بلند بشه که دستام رو دورش حلقه کردم و بدنم رو جلو کشدم تا حلقه دستام دورش رو تنگ تر کنم.
نمی خواستم الان جایی بره. دوست نداشتم تا هنوز این حس و حال عالی رو دارم از دور بشه._یکم دیگه اینجوری باشیم ... یکم دیگه...
_مطمئنم االن لبای لعنتیت رو آویزون کردی مگه نه؟
هرچی تو بخوای عزیز دلم. پس حداقل بذار بلند شم روت پتو بکشم. بدنت سرد میشه هم عضلاتت اذیتت میکنه هم ممکنه دوباره سرما بخوری.دوباره سفت و محکم بغلش کردم و لب هام رو ناخودآگاه بیشتر آویزون کردم.
_نمیخوام... نمیشه از بغل من جایی بری جئون جونگ
کوک! اصلا چه کاری واجب تر از بغل کردن من داری؟یکم قبل از حس اطمینان پر بودم. اما در لحظه این ترس که همه چیز یه خواب باشه اذیتم میکرد.
حس میکردم اگه ازم دور بشه همه چیز مثل یه خواب
تموم میشه. پس نمیخواستم ولش کنم.کمی بعد پتو روی هردومون بود. جونگ کوک با کمک
پاش پتو رو بالا کشیده بود. گرچه بخاطر همین کار هم زیای تکون تکون خورد و نمیتونستم راحت صورتم رو به سینه های تختش بکشم. ولی از بغلم خارج نشد.
دستش روی موهام نشست و نوازششون کرد و این کارش باعث شد حس آرامشم بیشتر بشه._انقدر تشنه ی تو بودم که به اندازه کافی نشد بهت بگم که چقدر زیبایی! چقدر برای من فوق العاده ای.

YOU ARE READING
Yul Choice
Randomجناب منشی پارک که تمام مدت پرستیژش رو برای بالا بردن ارزش کاریش حفظ کرده ، ناگهانی بخاطر یه دلسوزی مجبور به نگهداری از یه بچه میشه! چی میشه اگر بین همه انتخاب یول جیمین باشه؟ 🥉 3 jungkook