part 13/1

131 6 3
                                    

*از دید آنتونی*

آنتونی: الو! لوکاس

لوکاس: سلام آقا! حالتون خوبه؟!

آنتونی: من خوبم! گوش کن ببین چی میگم
میخوام تا یه ساعت بعد همه افرادمون و جمع کنی و بیای به این آدرسی که میگم، همه مسلح باشن، لازم با گارد گیری   نیست وقتی رسیدین... جلسه اس و باید حرف بزنیم
همه افراد و جمع کن و بیارشون اینجا

لوکاس: چشم آقا الان همه رو آماده میکنم و میایم

آدرس و براش فرستادم

رفتم بالا تو اتاق و کت شلواری که اولین بار تنم بود و تنم کردم منتظر شدم تا لئو بیدار شه و لوکاس و افرادم هم بیان
نقشه رو لئو باید بریزه من فقط میتونم افرادمو آماده کنم
امیدوارم مثل دفعه قبل برامون بد تموم نشه و همه چی خوب بگذره.

*از دید لیندا*

از جلو پنجره بزرگ اتاق اومدم کنار و رفتم رو تخت مشکی دونفره نشستم
صدای باز شدن در اومد، سریع از جام بلند شدم و رو به روی در که دوبرابر قد دوتا آدم بود وایسادم
مایکل اومد تو با اعصایی که همیشه دستشه

+نمیخوای بزاری من برم؟؟

-نه تا وقتی نگی مادرت کجاست

+من نمیدونمممم اون کجاست چندبار باید بگممم به چه زبونی باید بگممم، تو من و تونستی پیدا کنی حالا خودت هم برو دنبال مامان

-اگه میدونستم کجاست میرفتم دنبالش، اون جنده تو قایم شدن حرفه ایه!

+هییییی باهاش درستتت حرف بزن

اومد نزدیک تر

-لیندا... تو میدونی من تا چیزی که میخوام و نگیرم ول کن نیستم، و از هر راهی استفاده میکنم حتی اگه قرار باشه اون دوتا دوست پسراتو بکشم

+هیچ غلطی نمیکنی

-امتحانم نکن میدونی که راست میگم، مگرنه اون زخم چاقو رو کنار شکمت نداشتی الان

عقب تر رفتم و ازش فاصله گرفتم

+مامان مرده

-دروغ میگی

+نههه

-دروغ میگی چون میدونم زندس، اصلا زنده و مرده اش فرق نداره، فقط چیزی که میخوام و بهم بدین و من میرم

+اون چیه که انقد میخواییش

-اون چیزی که برداشته متعلق به منِ و اون دزدیدش

+ارزش مالی داره؟ تو توی همچین خونه ای زندگی میکنی قطعا ارزشش اونقدر زیاد نیست

-اونقدر ارزشش زیاده تا بتونم تمام خانواده های مافیا رو بخرم و بفروشم پس بهتره بهم بگی کجاست

محفل قرمز مافیا Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora