«زیادی با اون پسر صمیمی شدی جئون جونگکوک. باید بهش فکر کنم؟ آه... اسمش چی بود؟ تیانگ؟ شنیدم اتفاقات جالبی بینتون افتاده. واقعاً فکر نمیکردم پدوفیل باشی!»
صدای دستکاریشدهٔ پشت خط رو شنید و دندونهاش رو روی هم فشار داد.
«خفه شو! اجازه نمیدم سمت اون بچه بری!»
صدای خنده کمی با نویز شنیده شد و گوشهاش رو اذیت کرد.
«آروم بگیر کارآگاه، این تقصیر خودت بود. من به هدفم نزدیک شده بودم؛ اما یکهو تو سروکلهات از ناکجاآباد پیدا شد و گند زدی به برنامهام! بالأخره باید یه جوری ازت انتقام بگیرم یا نه؟»
کارآگاه همزمان که گوشی رو بین انگشتهاش میفشرد و به حرفهای فرد گوش میداد، سرش رو برای یونگی که قصد داشت تماس رو ردیابی کنه، تکون داد.
«گند زدم بهش و مطمئن باش اجازه نمیدم غلط دیگهای بکنی. تو رو میاندازمت زندان و اونوقت...»
حرفش با شنیدن صدای بوقهای ممتد که نشون از قطعشدن تماس میدادن، نصفه موند و نگاه تیزش رو به یونگی داد.
_تونستی پیداش کنی؟
یونگی سرش رو به نشونهٔ منفی تکون داد، دستش رو کلافه روی صورتش کشید و توضیح داد:
_دیر اومدی. تازه داشتیم یه کارهایی میکردیم که قطع شد.
_لــعـنــت!
جونگکوک فریاد زد و ابروهای یونگی بالا پریدن.
_آروم باش...
کارآگاه با خشم بهسمت همکارش قدم برداشت.
_چطور آروم باشم یونگی، چطور؟ سرنخی پیدا کردم که دلم رو بهش خوش کنم؟ طرف راستراست داره احتمالاً توی اون مدرسهٔ فاکی قدم و بهم پوزخند میزنه، بعد من آروم باشم؟
_اونوقت با آرومنبودن چه کاری میتونی بکنی؟ حواست رو بده به اون بچه!
یونگی هم متقابلاً با صدای بلندی گفت و بعد صدای نفسهای عمیق جونگکوک بودن که به گوشها میرسیدن.
تمامی افراد اونجا توی سکوت سرشون رو به کار خودشون داده بودن و سعی میکردن حتی به دو مرد عصبی نگاه هم نکنن.
اون لحظهای بود که جونگکوک اهمیتی به نیمهشب نداد و بین مخاطبینش گشت تا با پسر تماس بگیره و از سلامتیش اطمینان حاصل کنه.«الو؟»
صدای خوابآلود، گیج و دورگهٔ پسر توی گوشهاش پیچید و کارآگاه نفس عمیقی کشید.
«جونگکوکم.»
«هممم... شمارهات رو سیو دارم. این موقع چی شده؟»
صدای تهیونگ کمی هوشیارتر به گوشش رسید. با پچپچ حرف میزد و طوری بهنظر میرسید که گویا سعی داشت جای دیگهای بره تا بهتر صحبت کنه.
YOU ARE READING
8 Pm (Kookv)
Fanfiction➳ 8 Pm تمامشده. ✔️ خودکشیهای پیدرپی دانشآموزان یک دبیرستان اون هم توی یک بازهٔ زمانی، چیزی نبود که اتفاقی باشه و جونگکوک اونجا بود که کشف کنه عامل اون خودکشیها چی، یا بهتر بگیم؛ کیه! کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، اس.مات، درام، انگست، روانشناسی، م...