[یک هفته بعد]
_آقا، این چمدون شماست؟
_هوم؟
با شنیدن صدای فردی غریبه، از فکر بیرون اومد و بهسمتی که اشاره میکرد، نگاه کرد. چمدون خودش بود...
_اوه، بله.
دستهٔ چمدون رو توی دستش گرفت، اون رو پایین آورد و اضافه کرد:
_عذر میخوام.
از جلوی راه مرد کنار رفت و تعظیم کوتاهی بهش کرد. نیمنگاهی به ساعتش که نه صبح رو نشون میداد، انداخت و موبایلش رو از جیبش خارج کرد. بین مخاطبینش دنبال اسم موردنظرش گشت و باهاش تماس گرفت.
برای چیزی حدود سی ثانیه به صدای موسیقی ملایم پیشواز اون فرد گوش سپرد و بعد از اون تماسش پاسخ داده شد.«بله؟»
«روز بهخیر آقای هان، سوکجین هستم؛ برادر بزرگتر کیم تهیونگ. من رسیدم کره.»
*
_باز هم چیزی نگفت؟
آقای مون در جواب یونگی سرش رو به نشونهٔ منفی تکون داد و بعد از پرتکردن پروندهٔ توی دستش روی میز، چشمهاش رو با انگشت فشرد.
_نه. همچنان تأکید داره که فقط درصورتیکه آقای جئون ازش بازجویی کنه، دهنش رو باز میکنه و اینکه میگه اون دانشآموزه هم باید حضور داشته باشه. دیوونهست!
یونگی پروندهای که روش اسم «کیم نامجون» با فونتی بولد نوشته شده بود رو توی دستش گرفت و هومی کشید.
_اگر دیوونه نبود که این بچههای بیگناه رو به قتل نمیرسوند مون! از جونگکوک بگو، هنوز بستریه؟
آقای مون صندلی جلوی میز یونگی رو عقب کشید و روش جا گرفت.
_با وجود اینکه روی تشک فرود اومدن، چون حین افتادن اون پسره روش بوده، دندههاش یه کم آسیب دیدن؛ اما احتمالاً تا آخر هفته مرخص بشه. اون پسره ولی یه مقدار بیشتر طول میکشه چون انگار اوضاع روحیش خوب نیست و میگن بهتره تحت نظر باشه.
یونگی سرش رو متفکر تکون داد و شروع کرد به کشیدن خطهای فرضی روی پرونده با انگشتش. مون دوباره به حرف اومد:
_میگم... رئیس، مطمئنید که اون قتلها کار این مشاوره بودن؟
یونگی دستش رو بین موهاش کشید.
_این چیزیه که جونگکوک قبل از بیهوش شدنش توی آمبولانس بهم گفت.
آقای مون سرش رو در سکوت تکون داد و بدون حرف دیگهای، دفتر یونگی رو ترک کرد.
در طرف دیگهٔ ادارهٔ پلیس، داخل بازداشتگاه، نامجون پا روی پا انداخته و خیره به رفتوآمد افراد، به گذشتهاش فکر میکرد.
ESTÁS LEYENDO
8 Pm (Kookv)
Fanfic➳ 8 Pm تمامشده. ✔️ خودکشیهای پیدرپی دانشآموزان یک دبیرستان اون هم توی یک بازهٔ زمانی، چیزی نبود که اتفاقی باشه و جونگکوک اونجا بود که کشف کنه عامل اون خودکشیها چی، یا بهتر بگیم؛ کیه! کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، اس.مات، درام، انگست، روانشناسی، م...